سلام گلم یه جورایی همدردیم پسرای من الن 16ماهه شدن.خونه زندگیم مثل عاقبت یزید ه خودمم همش خسته و هلاکم
هرچی بزرگتر شدن مراقبت بیشتر میخان.مدام دعوا میکنن همدیگرو میزنن گاز میگیرن رو اعصابم چهار اسبه می تازند ولی وقتی هم با هم بازی می کنن و میخندن خستگیم در میره. ولی در کل شکر خدا سالمند حتمن خدا این توانایی رو در ما دیده دوقلو داده چون در قران هست "لا یکلف الله الا وسعها "اگه درست نوشته باشم.تازه "ان مع العسر یسرا"
خدایا مرا به بزرگی نعمت هایی که داده ای آگاه کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم ارامشم را بر هم نزند.