2777
2789
عنوان

چگونه ظرافت زنونه داشته باشیم ؟؟(شعبه 2)

| مشاهده متن کامل بحث + 349264 بازدید | 18904 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اخرشم یه چیز دیگه هستا.... میرسیم ب همون ظرافت زنونه ک مقصودمونه... یه خانم شلخته...نامرتب...بوی پیاز داغ بده...با یه خونه درهم برهم...یه خانم بی حوصله و تنبل...انتظار نمیره الویت اول همسرش باشه..... ایشون باید نود درصد احتمال بدن یه نفر دیگه الویت اقاشون شده
هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد و هر گناهکار آینده ای پس ، قضــــــــاوت نکن . . .
هرمیون جون همونطور که اشاره کردی اقتدار مرد نباید پیش هیچ کس فرو بریزه حتی اگه بچه یک سالمون باشه صحبت هایی که میکنیم صد در صد در مورد یک مرد نرمال تاثیر داره.اینکه تو جمع کاملا محترمانه باهاش برخورد کنیم.بهش اعتماد به نفس بدیم.از القاب زیبا برای صدا زدنش استفاده کنیم.اگه نظری داد که موافق نظر ما نبود تو جمع در مقابلش جبهه نگییریم(مثال میزنم...یه بار همسرم تو جمع خونوادگیشون برای پیک نیک جایی رو پیشنهاد دادن که من اصلا دوست نداشتم با این حال نظر مخالف خودمو سریع عنوان نکردم وقتی نظرمو در حضور بقیه پرسید گفتم هر جا رو که خودت صلاح بدونی عزیزم.همسرم سریع متوجه شد من موافق نیستم چون انقد با هم مچ شدیم که میدونه وقتی من این جمله رو میگم به خاطرر احترام به نظرش در حضور دیگران هستش نه که واقعا راضی باشم در نتیجه منو میکشه یه کناری و میگه واقعا کجا دوست داری بریم عزیزم منم با کلی مهربونی تعارف تیکه پاره میکنم میگم هر جا تو باشی منم خوشم فدات شم هر جا رو صلاح بدونی واقعا مشکلی نیست در نهایت با نرمی نظرمو میگم و همسرم چند دقیقه بعد میاد تو جمع و جای جدید رو که در واقع نظر من بوده پیشنهاد میده)
تو مثال بالا من میتونستم به شکل بدی عمل کنم: سریع در حضور بقیه بگم نههههه من از اونجا خوشم نمیااد آخه اونجا هم شد جا واسه پیک نییییییییییک....همسرمم که غرورش جلو بقیه خدشه دار شده سعی میکنه پیش بقیه خودی نشون بده و بگه حرف حرف منه پس برمیگرده میگه اگه تو ناراحتی یا خوشت نمیاد نیااااااااااااااااااا...وای تصور کنید چه فاجعه ایه.....
یکمممممم یواش تر منم بیاممم خوبم هرمیون جان ... شما خوبی؟ پرینوووووووش خوبی عزیزم؟؟؟
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.
دقیقا میفهمم چی میگی پرینوش جان.... گاهی وقتام خیلی خیلی سخته ک جلو زبونمونو تو اون لحظه بگیریم و سکوت کنیم....و صبر...
هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد و هر گناهکار آینده ای پس ، قضــــــــاوت نکن . . .
در مورد اولویت همسر... من و شوهرم خیلی خوبیم شکر خدا اما ی مشکل اساسی داریم اونم خانواده هامون هستن... شوهرم با خانواده من راه نمیاد منممم با خانواده اون.. البته من اوایل اصلا با خانواده ش کاری نداشتم سعی میکردم خودم رو نجات بدم از سخنانشون اما وقتی دیدم شوهرم از ی رفتار کوچیک تو خانواده م بهانه میگیره منم شروع کردم به بهانه گیری...
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.
بانو جان...من زیاد موافق نیستم با این حرفت...ک چون ایشون بهانه گیری میکردن شماهم شروع کردی.... شما فقط صورت مسئله را پاک کردی و...بدون اینکه بفهمی ریشه مشکل کجاست
هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد و هر گناهکار آینده ای پس ، قضــــــــاوت نکن . . .
این اساسی ترین مشکل زندگی ماست.. همه بهم گفتن تو جلو خانواده ت پشت شوهرت باش نه که بهشون بی احترامی کنی ... فقط هوای شوهرت رو بیشتر داشته باش... منم سر ی قضیه پشت شوهرم وایسادم خودشم به وضوح دید... اما بازم فایده نداشت... به حدی که شوهرم خودش میگه تقصیر تو نیست.. تو کاریت نباشه پشت منم وایسی باز فایده نداره... درحالی که خانواده م اونقدرا هم بد نیستن فقط شوهرم بهونه گیری میکنه.. بعدم در مورد خانواده خودش... همه ش هواشونو داره و اولویتش اونا هستن..
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.
بدترین اتفاقی که این وسط افتاده اینه که... مثلا من جلوی خانواده م و برای آروم کردن شوهرم از این الفاظ استفاده کردم: اشکال نداره تو خودت رو ناراحت نکن.. برای من مهم توئی.. دلم نمیاد تو رو به خاطر دیگران ناراحت ببینم... و آخرسرم میگم مادر پدر من 50 60 سالشونه نمیشه تغیییرشون داد... و اونوقت شوهرم از بین همه این کارا (پشتش وایسادن و گفتن ناراحت نباش) فقط اون جمله آخریه رو یاد گرفته.. من نمیتونم عوضشون کنم فقط همین... و در مورد اخلاقای خودش ... میگه من همینم اخلاقم اینه.. نمیتونم... منم چند روز پیش گفتم تو هرجوری هستی همون جوری بمونی من فقط عوض بشم؟؟؟ گفتم پس منم همینم... اگر قراره لج کنیم... واقعا نمیدونم چیکار کنم... خیلی ناراحتم
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.
بانو خوبم عزیزم....شماها اومدید بهترم شدم بانو جونم متاسفانه این چیزی که میگی رو من خیلییییی خیلیییی تو زوج های جوون میبینم.ولی خوب تجربه خوبی از مقابله به مثل نمیبینم.امیدوارم پایان هفته به جمع بندی خوبی برسیم که با این مشل چی کار کنیم
هرمیون جان.. من بعد از کلی دردسر و اذیت شدن بهانه گرفتم... خودم میدونم کارم درست نبوده اما حداقل شوهرم به رفتارای زشت خانواده ش پی برد... و هی به خاطرشون خودکشی نکرد.. و کم کرد سرویس دادنهاشو
از مکالمه و پرگویی بیجا نجات پیدا خواهید کرد، اگر به خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمی کنند، مگر اینکه وکیل مدافع و یا دکتر باشید و آنها برای شنیدن صحبت های شما پول خرج کرده باشند.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز