شوهرم که اینو دیده بود برنداشته بود میگفت هر روز صبح که میخوام برم سر کار میبینمش انرژی میگیرم منم گفتم بذار بمونه رو اینه 
چشمتون روز بد نبینه خانواده همسرم اومدن خونمون منم اصلا یاد یادداشت نبودم موقع نماز همشون رفتن برای وضو من میدیدم هر کس از دستشویی میومد بیرون لبخند میزد!!!! 
قیافه من بعد از فهمیدن موضوع 
قیافه انها هنگام موجهه با یادداشت 
مریم حالا یادداشتت چی بوووود؟
منم اینکارارو دوست دارم. ولی هنوز مزدوج نشدم
اونم برای من که جلو بقیه با پسوند آقا خطابش میکنم و خیلی سنگین و رنگین برخورد میکنم! تو دوران نامزدیمون جاریم به همسرم گفته بود شما چرا اینطوری با هم برخورد میکنین ما دوران نامزدیمون همش بغل هم بودیم! بیچاره از خلوتمون خبر نداشت! در هر حال من دوست دارم تو جمع رسمی باشم و این یادداشت تمام تلاشمو برای رسمی بودن تو جمع بر باد داد مادر شوهر و پدر شوهرم حتی تو خوابم نمیدیدن من همچین حرفایی به پسرشون بزنم! 
واقعا 
ولی درعوض کلی تو دلشون کیف کردن که پسرشون چه خانوم خوب و مهربونی داره .مخصوصا پدرشوهرا فکر کنم اینجور مواقع خیلی کیف میکنن
