2777
2789
خسته شدم از دستش.خیلی وقتا وقتی یه خبری میشه تو خونشون اصلا بهم نمیگه.بعدا که خودم از زبون مامانش یا خواهراش میشنوم میگه آره من اینو میدونستم.!!!
نمیدونم چرا هیچی بهم نمیگه؟؟؟
مثلا مامانو باباش برا مکه اسم نوشتن میدونم که میدونه ها ولی اصلابه من نگفت.
یا برا خواهرش چند وقت پیش یه خواستگار اومده بود اون بهم نگفت بعدا خواهر شوشو بهم گفت که اون میدونسته بهت نگفته؟؟گفتم نه.
بعد که بهش گفتم چرا بهم نمیگی میگه لزومی نداره تو بدونی!!!!
به خدا ناراحت میشم وقتی اینجوری باهام رفتار میکنه.چیکارش کنم؟؟؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


الناز جان اصلا نسبت به این موضوع واکنش نشون نده بزار هر موقع هر چی رو خواست بهت بگه...........اگه حساسیت نشون بدی اونم بدتر پنهون کاری می کنه و با این کار اذیتت می کنه ...........به نظر من وقتی هم خبری رو بهت میگن اصلا بهش نگو چرا بهم نگفتی خیلی بی نفاوت از کنارش بگذر مطمئن باش جواب می گیری.
نیدونم نونا جان. فکر نکنم.احساس میکنم فکر میکنه من حسودی میکنم...
یه بار باباش رفته بود ساید بای ساید خریده بود .اون بهم گفت .منم گفتم مگه همین بابات نبود که میگفت ندارم..بهم پول قرض بده.پس چرا الان وضعش خوب شده. رفته 2 تومن داده یخچال..
اونم گفت تو حسودیت میشه.گفتم نه .احساس میکنم بعد از این قضیه و چند تا مورد دیگه اینجور یشده..
بچه ها بهم بگین چیکار کنم مثل قبلا بشه..ترا خدا..عذاب میکشم..
الناز جون من هم اصلا نمیدونم شوشو چیکار میکنه چیکار نمیکنه.. از اول هرچی رو خودش میخواست میگفت.. من هم اصلا اصرار ندارم که همه چیزو بدونم .. تازگیها متوجه شدم که خواهر زادش چندماهه در تکاپو طلاقه و شوهرم هم قاطی ماجرا بوده و من روحم هم خبر نداشته اما اصلا نه به روش آوردم و نه تمایلی دارم از کارهاش سردربیارم...بعضی مواقع میگه من برای تو مهم نیستم اما اینجوری نیست به جونم بستس اما دوست ندارم تو منگنه بزارمش اخلاقش اینه دیگه
توهم اصلا به روت نیار سعی کن رضایتش رو جلب کنی باور کن هرچی ندونی راحت تر زندگی میکنی
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم ؟ با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟
بی تو پتیاره پاییز مرا میشکند ..... این شب وسوسه انگیز مرا میشکند...
الناز جون مردا رو خونوادشون حساسن و شما هم به همسری غیر مستقیم گفتی بابات الکی گفته تا از ما پول بگیره اونم ناراحت شده که دیگه بهت چیزی نمیگه.
باید میزاشتی یه مدت بگذره و تو یه فرصت مناسب که همسری سرحال و در کنارت باشه بهش میگفتی که بابات نداشته خوب تونسته یخچال بخره هم ناراحت نمیشد هم فکر نمیکرد حسودیت میشه.
شوهر منم همینجوریه. البته اون از اولش حرفی رو که به خونوادش مربوط می شده به من نمی گفت. چند بار هم بابت همین کاراش نزدیک بود جلو خونواده شوهرم ضایع بشم که خودم یه جوری ماستمالیش کردم. من هم یه بار تلافی کردم و حرفی که راجع به خونواده خودم بودو بهش نگفتم تا اینکه خودش فهمید و خیلی ازم تعجب کرد که چرا بهش نگفتم.
منم چند بار اینکاری که مامان کوشا گفت رو کردم که بدونه اگه یه چیزی رو بهم نگه مثه خودش ناراحت میشم .مثلا یه بار داداشم تصادف کرده بود ولی من بهش چیزی نگفتم. بعدا خودش از زبون مامانم شنید و بهم گفت چرا بهش نگفتم منم گفتم مثه خودت که چیزی بهم نمیگی....
ولی بازم فایده نداره.....
میشه بیشتر نظر بدین بچه ها..مرسی
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز