یک روز خدمت ایشان رسیدم. گفتند برایم حمد بخوان. گفتم: من که قابل نیستم برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور که حمد میخواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم، خودشان منبع عرفان و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو میدانی، در قیامت، تمام این درختان شهادت میدهند که این شخصیت که اکنون در این بستر افتاده است در شبانه روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد میگویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن. آنچه را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهی کشیدند، دست روی قلبشان گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش میکنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که:« قلبت تا اندازهای روشن شده است، مواظب باش آن را کدر نکنی.» ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با مهربانی و دلسوزی، دلشان میخواست به همه کمک کنند، کمک فکری، کمک علمی و کمک اخلاقی. ایشان روی تحصیلات بالا تاکید داشتند. میفرمودند: علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند، سقوط، حتمی و صد در صد است. میفرمودند: «نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.» نسبت ایشان با سی واسطه به امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) میرسید. وی در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش میکرد، به طوری که عشق و علاقهاش به مقام والای ولایت در کتاب « مخزن اللئالی فی مناقب مولی الموالی حضرت علی(علیهالسلام)»، روشنگر این حقیقت است. زندگینامه بانو امین از برجسته ترین زنان عارف و مجتهد معاصر