سلام...
حالم بده
دارم میمیرم
داره منو میکشه افسردگی
داره منو میخوره از درون ...
زندگیم خوبه خداروشکر شوهر و بچه ی خوب ....ولی من به شدت منفی نگر شدم
واااااااییی ک فقط غر میزنم
ایراد میگیرم
ارتباطم ب صفر رسیده با بقیه
همش توی گذشته هام همش شوهرمو مقصر میدونم ...
ب اندازه ای زمین گیرم میکنه افسردگی که نمیتونم از جام بلند شم ظرفامو بشورم...
طبیعت و اسپند دود کردن حالمو یذره بهتر میکنه اما مغزمززززززم انقدرر حرف میزنه ک میمیرم
الانم دارم با گریه مینویسم
اخه چه مرگمه ...
ما مشکل خاصی نداریم اخه
چرا من اخلاق و روح و روانم بهم ریخته
از کوچکترین چیزای گذشته نمیتونمبگذرم
بچه که میخواد راه بیوفته باید به چیزی تکیه بده
ما هم واسه این که طی روز دائم زمین نخوریم و کم نیاریم باید از اول صبح تا اخر شب تکیه گاهی داشته باشیم.
تکیه گاه ما یاد خداست.
با یاد خدا انس بگیریم.
اگر با خدا رفیق نشیم دائم در حال زمین خوردن هستیم.
دائم غصه میخوریم.
عصبانی هستیم.
حسودی میکنیم.
حس کمبود داریم.
حسرت میخوریم.
می‌ترسیم و میلرزیم.
زندگی شیرینی تجربه نخواهیم کرد.
طی روز بار ها و بارها چک کن دستت به تکیه گاهت هست؟
،shadinoosh. ایتا
اوایل اصلا خواب نداشتم ولی الان شبا میخوابم ولی با حالت تهوع و دلشوره بیدار میشم افکارم مدام منفیه همش فک میکنم دیگه مثل قبلنا نمیشم تا تلفن زنگ میزنه یا مامانم دیر جواب میده فک میکنم اتفاق بدی براش افتاده
استهتهات و نوشخوار رو متوجه نشدم چیه عزیزم؟
حالت بیقراری اره دارم و دست به کاری بند نمیشه حتی مثل قبل ها نه خونه مرتب میکنم نه اشتها دارم غذا بخورم به زور میخورم
قلبم گاها تند میزنه گاها احساس میکنم نامرتب میزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز