فعلا که تک و تنها با بچه نشستیم...تازه رسیدیم.هیچکسی هم خونه نیست....
اینقدرم صداهای ترسناک میاد..دخترم میگه مامانه مامانه😁
بابای پسرم و مامانم دو تاشون رفتن ده خودشون هیئت ده خودشون شوهرم فکر میکنه با مادرمم مادرم فکر میکنه با شوهرم هستم اما تو خونه تنهام
جای همه دوستان خالی،هیئت بودم،تازه برگشتم.
انشاالله همه حاجت روا بشند.
منم خیلی دوس دارم برم تو مجردی همش مسجد بوذیم اما از وقتی عروسی کردم شوهرم ن میزاره خودم بذم ن خودش میبره،اصلا مثل قبلنا نمیتونم محرمو کامل حس کنم دلم خیلی میگیره😢😢😢😢😢😢😢التماس دعا
بزن شبکه ی استانی مدام هیئت میاد نشون میده کمی دلت باز میشه منم شوهرم زیاد نمیبرتم یه عالمه باید التماس کنم حالا هم خودش رفته هیئت ده خودشون اما گفت ماشینش جا نداره منو جا گذاشتند . مادرم قرار بود شهر بمونه مادرم هم تنهاست میخواستم برم پیشش که تنها نباشه ابن چند روز اما مادرم هم بهم زنگ زد گفت با خواهرم دارن میرن روستای بابایی خودم . به مادرم هم برای اینکه مثل خودم عزلت نشین نشه تو خونه گفتم همراه شوهرم هستم حالا هم مادرم فکر میکنم همراه شوهرمم و شوهرم هم فکر میکنه پیش مادرم هستم و اینکه الان تنها تو خونه نشستم دارم دق میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز