حالا چراخاطراتش فقط توماشین میاد سراغت؟
خاطرات خوب درست کن تو ماشین. موسیقی قشنگ بزار که تازه باشه خاطره نداشته باشی باهاش. خوراکی که جدید باشه. حرفای تازه.... کم کم خاطرات بدو بریز دور
وقتی فک میکنم این 3 ،4سال بام بداخلاقی کرده دعواهای بدچور داد توهین تو خیابون سر چیرای الکی ،
و با دختر جلف همکارش هم قرار یواشکی گذاشته ،
حس می کنم یه موجود منفور کنارمه .خفه میشم
جدی دوست داشتم در و باز کنم پرت شم ،یه حس رهایی از دور بون ازش
و اینکه ماشین از روم رد شه ،حالا که جوونی م بااین تلف شده .
نمیخوام نمی تونم ازنظر من مردی که خیانت کرده چه کامل چه ناقص .یعنی تمام .
فقط مشکل اینه که مرد قابل اعتماد دیگری تو زندگیم ندارم کسی که عاشقم باشه ،
شرایط اجتماعیم برای جدایی ید نیس سود ماهیانه و خونه هن دارم .اما می ترسم
از آینده ،نکنه بدتر بشه
