2777
2789

پسرم 17ماهشه از 9ماهگی راه میرع ولی اصلا تو کوچه باهام راه نمیاد فقط بغل😭😭😭😭😭😭

کاربر حسنکم هستم😔 گریزانم ازین مردم که با من به ظاهر همدم و یه رنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستن💔

از ۱۶ ماهگی 

الان ۱۷ ماهشه 

عادتش دادی به بغل کردن 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از ۱۶ ماهگی  الان ۱۷ ماهشه  عادتش دادی به بغل کردن

اره متاسفانه دهنمو سرویس کرده از بچگیش این بچه 😭😭

کاربر حسنکم هستم😔 گریزانم ازین مردم که با من به ظاهر همدم و یه رنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستن💔

من مسافرتم دهنم سرویس شد بچه ۱۰ ماهه بغلم نمیشه تو کثافتا چهار دست وپا میخواد بره دو روز قبل رفتیم بازار اینقد  داد و هوار کرد همه اظهار نظر میکردند یکی میگفت شیرش بده یکی میگفت خسته شده ولی من خوب میدونستم میخواد خودش بره گزاشتمش رو زمین که از کثیفی سیاه میزد اونم خوشحال چهار دست و پا میرفت همه میفتند چرا بچت و گزاشتی زمین مریض میشه بخدا دوساعت جیغ کشید تا گزاشتمش زمین ک راحت شد  کاش زود ب راه بیفته پسر بزرگمم وقتی ب راه افتاد دیگه بغلم نمیشد 

من مسافرتم دهنم سرویس شد بچه ۱۰ ماهه بغلم نمیشه تو کثافتا چهار دست وپا میخواد بره دو روز قبل رفتیم ب ...

الهی درکت میکنم متنفرم از ظهار نظر اطرافیان قطعا مادر خودش میدونه بچش چی میخاد پسر من از 9ماهگی راه افتاد ولی از بغلم پایین نمیاد

کاربر حسنکم هستم😔 گریزانم ازین مردم که با من به ظاهر همدم و یه رنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستن💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792