باخوندن تاپیکت تمام خاطرات زمستان80بهمن ماه برام زنده شد
بیمارستان رجایی
اتاق عمل
بخش اطفال
دکترکمال رییسی
دکترعلی اکبرشاه محمدی
حیاط پردرخت بیمارستان وبهشتی که برای من جهنم شد
دخترمن یه ناراحتی قلبی ساده ساده داشت
تنگی آئورت که باآنژیوخوب شدامامتاسفانه روزپنجم درآی سی یو دچارعفونت ریه شدوفوت کرد
ماهم فردای روزفوت دخترم جسدش روازسردخونه بهشت زهراتحویل گرفتیم ووقتی توسردخونه دیدمش مثل امضام مثل فرشته هاخوابیده بودسفیدمثل برف بالبهای سرخ چقدرزیبابودباخودمون به شهرمون آوردیم وپیش بابابزرگ جوونش بخاک سپردیم
چقدربرف میومدنذاشتن من برم
چقدرروزهاوشب هافکرمیکردم دخترم زیراون همه برف سردشه
خیلی کم سن وسال بودم
خداراشکروهزاران مرتبه شکرخدابرای شماجبران کرد
من هنوزدرگیرم
درگیرمشکلات
سرطانی که بعدمرگ دخترم پدرم روگرفتارکردوگرفت
همسرم که مدتهابیکارشدوعصبی
ودختردیگم یعنی قلش که اون هم بیمارشده ووو
((آهای غمی که مثل یک بختک ...روی سرمن شده ای آوار
ازگلوی من دستت توبردار ))