من چهاربارداری ناموفق داشتم ،که سه تاش زایمان زودرس بود با سرکلاژشکمی الان خداروشکر پسر شش ماهم تو بغلمه وداره شیر میخوره ابنشالا همه منتظرا دامنشون سبز بشه.هبچوقت امیدتون ازدست ندید.
من دخترمو ۳۵ هفته بعد به دنیا اومدن ازدست دادم الان در اقدامم دعا کنید لطفا یه بچه سالم به دنیا بیارم😐
منم 19 هفته دخترمو بخاطر مشکل قلبی tgaسقط کردم...
همسرم مشکل قلبی داره و ازدواجمون فامیلی بوده...
الان توی 14 هفته ام دو هفته دیگه اکو قلب جنین دارم دعا کنین واسمون که خیلی محتاجیم🙏🙏🙏🙏
مشگل قلبی همسرت چیه؟
منم بعد از دست دادن بچه رفتم اکو.
بهم گفتن دریچه ایئورت قلبت شکاف داره.
گفتن ممکن هست مسمومیت بارداری علت این باشه.یا مادر زادی هست.
سالی یکبار باید برم اکو.
ولی من هیچوقت قلبم درد نداره که متوجه این مشگل شده باشم.
خدا بهت صبر و آرامش بده شروین جون. به خدا منم بارداری خیلی سختی داشتم هفته ای یه بار آزمایش خون. حتی بعضی وقتا هفته ای دو بار. ۵ بار بستری شدن توی بیمارستان و انسولین که هر روز باید میزدم. همشم دردای وحشتناک داشتم چون فیبروم داشتم که مرتبا دژنره میشد. وقتی بچم از بین رفت به خدا گله می کردم که خدایا این نتیجه تحمل درد و سختیام بود! ناشکری نمیکنم دیگه خدا حتما حکمتی دیده که نخواسته بچه من زمینی بشه😔😔تو هم عزیزم توکلت به خدا باشه حتما مصلحتت در این بوده که بچه ت بهشتی بشه
عزیزم من خیلی بعداز زایمانم اذیت شدم حتی از پشتم خون میومد بخاطر یبوست تنها راهش که توبارداریمم انجام دادم خوردن انجیرخیس خورده هر روز بود.باید هر روز صبح ناشتا بخوری نیمساعت بعدش صبحونه.من دیگه فکر کردم کارم‌به عمل بکشه ولی خداروشکر خوب شدم .تو بارداری جز انجیر هیچ چیزی کمکم نکرد حتی دارو.بعداز زایمان انجام ندادم که اوضاعم بد شد و دوباره شروع کردم بخوردن
دردای فیبروم چجوری میشه؟
منم دردای شدید داشتم.
جوری که وقتی گلاب به روتون اسهال میکردم خوب میشد.
دوباره بعد ۱۰ الی ۱۵ دیقه اسهال و دلدرد داشتم .این درد تا ۸ ساعت طول میکشید.ماهی دوبار اینطوری میشدم.
توی نت سرچ کردم.فک کنم سندروم روده تحریک پذیر بود اسمش.
میگم نکنه همون فیبروم بوده باشه؟
البته من فک میکردم بعضی غذاها منو به اون روز می انداخت.
نه عزیزم فیبروم نبوده. چون فیبروم همون اولش توی سونو مشخصه کامل. فیبروم به شکل توپه هست. اندازش هم ممکنه از ریز تا توپ تخم مرغی یا حتا بزرگتر به اندازه گریت فوروت باشه. درداشم مثل پریودی وحشتناکه. مثه درد زایمانه تقریبا. فیبروم موقعی که خونرسانی میشه به رحم بیشتر رشد میکنه و پرخون میشه همراه با رشد جنین. بعدش از داخل از بین میره و دژنره میشه که همراه با دردای وحشتناکه. من هر بار بیمارستان بستری میشدم از درد فریاد میزدم. شما من احتمال میدم مسمومیت حاملگی داشتین
برام جالبه
خانم هایی که بعدا بچه دار شدن هم باز به این تایپیک سر میزنن و بقیه دوستانشون رو فراموش نکردن.
چون آدم فکر میکنه وقتی خدا بچه دیگه بده ،آدم سعی میکنه خاطرات تلخ گذشته رو فراموش کنه.
دوماه گذشته از زایمان من
یکی از تلخترین روزهای زندگیم بود که هیچوقت از قلبم پاک نمیشه.
فردا قراره برم دکتر رو ببینم.
گاهی یادم میره که برم چی ازش بپرسم؟
