ممنون عزیزان...
خوشحالم که پیداتون کردم..
خیلی ناراحتم.
من کل نه ماه بارداری رو بدون هییییچ استرسی گذروندم.حتی دریغ از یه لکه بینی ساده که بهم استرس بده .حتی ویار هم نداشتم.تمام سونوهام عالی عالی بودن جوری که دکترم خیلی راضی بود.همه فاکتورهای ازمایش ها هم عالی.۵ماه قبل از بارداری هم اسید فولیک خورده بودم و کل بارداری رو مکمل و کلسیم و اهن و ویتامین دی که دکترم تجویز میکرد رو مصرف میکردم.بچم ۴۱ هفته بود که به دنیا اومد.قرار بود طبیعی بیاد که به معاینه چند روز قبل از زایمان دکترم گفت لگنت تنگه و بهتره سز بشی....
سزارین شدم.
همون روز اول تو بیمارستان یه دکتر قلب اومد بالای سرش و گوشی گذاشت رو سینش گفت سوفل قلبی داره.زردی هم داشت.یه شب nicu خوابید هم برای زردیش هم اینکه اکوی قلب انجام بدن براش.فرداش مرخص شد.گفتن اکو کردیم چیزی نیست.یه سوراخ ۳میلی داره که اکثرا دارن به مرور بسته میشه.ما خودمون پیش بهترین فوق تخصص قلب بردیمش.گفت یه سوراخ دهلیز۳میلی داره یه سوراخ بطن ۲۴میلی ...تنگی مختصر دریچه ایورت داره...
دکتر گفت باید تحت نظر باشه ولی نیاز به جراحی نداره.
یک ماه گذشت.
بابام متوحه شد بچه دست راستشو تکون نمیده..
بیحرکت کنارش افتاده بود...
بردیمش دکتر ارتوپد گفت بچه ها دستشون زود مو برمیداره...یه چند تا تکون داد و گفت برین حله...جا افتاد.
فرداش بچه تب کرد...
نگرانیمون بیشتر شد.
بردیمش یه دکتر خوب اطفال .تا معاینه کرد گفت من اگه نوه خودم بود بی معطلی همین امشب بستریش میکردم....
ما هم بستریش کردیم..
تشخیص عفونت استخوان دادن.از طرفی کشت خون که ازش گرفتن مثبت شد و فهمیدیم یه باکتری خطرناک هم تو خونشه...
با سیتی ها و اسکن های بعدی فهمیدیم یکی از ریه هاش هم کوچکتر از اون یکیه...
بچه یک ماه تو بیمارستان بستری بود...با دست بیحس..با خون الوده به باکتری...با سه تا ناهنجاری قلب که اواخر شده بود ۴تا و تنگی دریچه میترال هم بهش اضافه شده بود..و با یه ریه کوچکتر از اون یکی...قوی ترین انتی بیوتیک رو میگرفت اما حریفش نشد.
روز اخر عفونت زد به روده هاش و روده هاش از چتد جا پیچ خورد...حتی ممکن بود بره برای عمل باز روده...
بعد نفساش تند شد...
هشیازیش کم شد...
و
ایست قلبی....
الان متوجه شدیم علتش مشکل ژنتیکی بوده...با اینکه نه من مشکل داشتم نه شوهرم. نه تو فامیل.