2777
2789
عزیزم منم تمام طول این مدت وبااسترس بودم 

اگر چه من به خدا توکل کردم و ازش میخوام فقط به صلاح خودش بده که سالم و صالح بمونه و بدنیا بیاد و نامدار و عاقبت بخیر بشه و غیر این نده🙏🙏🙏


اما در کل استرسم با شما فرق داره!! از این میترسم که باردار بشم و نتونم از پس چند ماه اول بر بیام. من هر روز دو ساعت توی یک مسیر بد جاده ایی در رفت و آمد هستم و گاهی از تکون های زیادی واقعا دل درد میگیرم.

از طرفی تا عید درگیر مسائلی ام که خیلی استرس روم است. باید اول اون مسائل رو حل کنم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خدا رو شکر باران جان خیلی حس خوبیه تو غربت فکر کنم ، ایشالا بزووی خبر مادر شدنت بشنوم

مرسی زهرا جان.

ان شااله اتفاق های خوب واسه خودت. ان شااله به زودی صاحب بچه های سالم و صالح بشی🙏

حالا یه داستان میگم که بخندید..

چند ماه پیش با مادر شوهرم حرف میزدم، همینطوری ازش پرسیدم که اینجا میشه تخم مرغ دو زده پیدا کرد یا نه.

در جواب چرای مادر شوهرم، گفتم: شنیدم کسانی که تخم مرغ دو زرده میخورند، به دلیل انرژی بالای این تخم مرغ احتمالا دوقلو شده بچه شون است. البته علمی ثابت نشده، حالا من هم میخوام امتحان کنم.

از اون موقع تا حالا هر وقت میریم خونه مادر شوهرم یه تخم مرغ دو زده بهم میده. و بعدش میگه: رفته بودم سوپر مارکت به فروشنده گفتم تخم مرغ خیلی بزرگ بهم بده که احتمالا دو زده باشه آخه عروسم داره میاد خونه ام😅😅

دیروز تولد پدر شوهرم بود، به همین خاطر رفته بودیم خونه شون. براش کیک بدون شکر درست کردم با خرما و موز، چون دیابت داره، بعدش تزیین کردم.

حالا مادر شوهرم اصلا لب نزد، حتی یه کوچولو که مثلا دل من شاد بشه.😕😕


خیلی خوبه تحمل میکنی منکه دوماه ندیدمشون بعداون اتفاق

تحمل کردن نیست این عزیزم، من این فکر میکنم که اونها مسن هستند و بالاخره پدر و مادر هستند و احترامشون واجبه.

من مامانم رو از دست دادم و نتونستم براش فرزند خوبی باشم، اما میخوام با احترام به مادر شوهرم، کمی از ناراحتی خودم رو کم کنم.

 با اینکه گاهی از دست مادر شوهرم حرص می خورم اما خیلی دوستش دارم، و سعی میکنم ناراحتی رو توی دلم نگه ندارم. مادر شوهرم ۷۵ سالشه.

دیروز تولد پدر شوهرم بود، به همین خاطر رفته بودیم خونه شون. براش کیک بدون شکر درست کردم با خرما و مو ...

ایول چه کیک خوشگل و خوشمزه ای دستت درد نکنه خانم    تو عمرشون عروس به این خوبی از کجا پیدا میکردن ولی بازم معتقدم یه رگه ایرانی داره مادرشوهرت  

بیاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد ......
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز