چندتا سرگذشت غم انگیز دیگه خوندم و دلم باز هزارتیکه شد برای هر مادری که بچشو از دست داده... فقط خودمون میتونیم همدیگه رو درک کنیم...من بعد از اتفاقی گه برام افتاد بیشتر دوستامو کنار گذاشتم چون به جز زخم زبون و حرفای تلخ...(مثله اینکه بگن شانس اوردی به دنیا نیومد...تو خودت ادم بدبینی بودی... خودت جذب کردی غم و اندوهو... حالا چیزی نشده... و خیلی حرفای بدتر و کارای بدتر....) کار دیگه ای برام نکردن .... فقط کسایی میفهمن این رنج و اندوهو که تجربش کرده باشن...
برای همتون دل قوی و صبور ارزو میکنم ...ارزو میکنم زودتر خبر بارداریتونو بدین و خنده روی لبهاتون بیاد...