سلام به همگی... اولین باره اینجا پست میذارم و هنوز پست های قبلی رو نخوندم... شاید چون دلم خیلی گرفته ترجیح دادم اول حرف بزنم
منم دختر قشنگمو وقتی که یه نوزاد سه ماهه بود از دست دادم، حدود 1ونیم سال پیش... یه دختر قشنگ و قوی، به لطف خدا دوباره باردارم و ماه آخره،ایندفعه خدا بهم پسر داده... هر چی نزدیک تر میشم اون بغضه سنگین تر میشه و یادش پررنگ که هست ولی پررنگ تر
دیگه بخاطر شرایطم یه چند وقتیه نرفتم سر خاکش ولی از شما چه پنهون شبا با پدرش با ماشین میریم و نزدیک خاکش باهاش حرف میزنیم...اینکه داداشی داره میاد،اینکه از اون بالا مواظب مون باشه... اینکه دوسش داریم
برای همه تون دعا میکنم و از همه تون هم التماس دعا دارم