عجب آدمایی پیدا میشن..بخدا هر چی کمتر این تحفه ها رو ببینید راحت ترید.
من جای تو بودم جاریم میومد خونم و همچین شبی هرهر میکرد محترمانه ازشون میخواستم زودتر برن ..
پدرشوهرم اومده بود بیمارستان هرهر و کرکر میخندید انگار نه انگار بابام کنارش ایستاده بود اصلا نمیشد جلو گریه بابامو بگیری منم اشک میریختم اون هی میخندید که جوونی و ال و بل دوباره خدا بهتون میده و ..ادعای تحصیلکرده بودن و روشنفکری هم داره..میخواستم خفه اش کنم همش تو دلم میگفتم برو گمشو من با اون طفل معصومم ۲۰ روز فقط پختم و شستم و به تو و اون زنت خدمت کردم دیدم ول نمیکنه.خیلی محترمانه خواهش کردم برن و تنهام بزارن.چون داشتم سکته میکردم.حالا شایدم قصدش این بوده که مثلا خیر سرش حواسم رو پرت کنه ولی کاملا در اشتباهه
بچه ها پست های چندتا از شماهارو خوندم یاد اون روزای اول سقطم افتادم. فکر میکردم دیگه هیچوقت نمیخندم. همش دستم رو شکمم بود و باهاش حرف میزدم و گریه میکردم
ولی یهو شوهرم گفت بیا خودمونو جمع کنیم زندگیمون داره نابود میشه ما هنوز جوونیم بازم بچه دار میشیم. دوروربرمو شلوغ کردم برگشتم سرکار اینور اونور رفتم تا کم کم یادم بره. بچه ها استرس و ناراحتی سمه. خواهش میکنم آروم باشید و به بدنتون اجازه بدید دوباره به حالت اولش برگرده و یه نی نی سالم تحویلتون بده
وااای خدا لعنت کنه اونایی که دل میشکنن من باتمام وجودم درکت میکنم منم سقط کردم ازچندنفر تیکه کنایه شنیدم فکرکن دهروز بود سقط کردم یکی که همیشه ی خدا هواشو داشتم چنان زخم زبونی زد بهم که دلم صدتیکه شد یا یه آشنا که باهم رفت وامد داشتیم هی دعوتشون کردیم دوسه ماه بعد سقطم که بیان خونمون نیومدن آخرش بعد چهارپنج باردعوت کردن به شوهرم گفتن که خانمم بارداره نیومدیم ناراحت نشید ولی باتوجه به سابقه ی اعتقادات خرافاتیشون مطمئنم که نیومدن چشم نخورن یا یکی ازنزدیکامون بعد سقط یه پاکت هدیه برای بچه تازه دنیااومده ی یکی دیگه ازفامیلا اماده کرده بود دادبه من که ببین پشتش خوب نوشتم پشتش کلی قربون صدقه نوشته بود برای بچه اون بعدم گفت فلانی دومیشم آوردا هعععی چی بگم ولی معتقدم زمین به شدت گرده خدا به نیت آدما واقفه ماروهم فراموش نکرده
میدونم چی میکشی ادم دلش صدتیکه میشه ولی باید قوی بود من داغون شده بودم اما یه چیزی خیلی کمکم کرد هروقت گریم میگرفت پامیشدم ورزش شدید میکردم اشکمم میریخت ولی به مرور خیلی بهترشدم الان بعد هفت ماه خیلی روخودم کنترلم بیشترشده وحالمم بهتره ولی هنوز ازجلو مغازه سیسمونی ردمیشم قلبم مچاله میشه .یه مجسمه فرشته کوچولو خریدم هروقت دلم میگیره برش میدارم میبوسمش به خودم میگم پنج دقیقه اجازه داری گریه کنی یاناراحت باشی بعد تمومش میکنم .
اره عزیزم منم خواهرشوهرم چندروزپیش دلموشکوندمنم نذری مادرشوهرم نرفتم دوروزگریه کردم تمام تاسوعاعاشوراروخونه گریه کردم ازهمه بیزارشدم ولی خوب شدچون شوهرم گفت انشا...بزودی حامله بشی وقتی شدی هم تازایمان نکردی نیاخونه بابام براهمیشه گذاشتمشون کنارعزیزم زمین گردبقول مریم روزی که ماهاسرگرم بچه هامونیم اوناتقاص دل شکستنای ماروپس میدن الهی همینطورباشه انوقت که آروم میگیرم😘❤️💋
یه دوستی دارم تو فضای مجازی که اردیبهشت ۹۷ بچشو هفته ۳۶ از دست داد و تو شکمش فوت کرد.الان پیام دادم حالشو بپرسم گفت سه ماهه باردارم .خدا رو شکر .لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم..الهی به زودی یکی یکی بیایید خبر بارداری بگین و به سلامتی بچتونو بغل بگیرین..میگفت بی نهایت استرس دارم که دوباره اون اتفاق بیوفته خدای نکرده..انشالله خدا بهش رحم کنه و جواب صبرشو بزودی بده
الان بارداره براش دعاکنید
