به خدا هممون همینجوریم واقعا داغ بزرگیه ولی باید تسلیم تقدیر و سرنوشت باشیم. به خدا مادر من قبل از اینکه من به دنیا بیام دختر کلاس دوم دبستانش رو با یه تب ساده از دست داده. اون چی بگه. بچه ای که با شیرین زبونی باهاش حرف میزده. چند سالم همش گریه میکرد به شدت روی اعصابش اثر گذاشت و َضعف اعصاب شدید گرفت. اما فایده ای نداشت براش جز خودش رو بیمار کرد. عزیزم سخته اما سعی کن دیگه گذشته رو فراموش کنی و به شوهر و بچه ات برسی.
من همش فکر میکردم اگه استرس کاریم زیاد نبود، اگه ورزش سنگین نمیکردم، اگه استخر نمیرفتم.. شاید قلب بچه م همون هفته های اول مشکل دار نمیشد و هزار تا اگر دیگه، اما دکتر غلامپور رئیس بخش جراحی قلب رجایی بهم گفت همه همین فکرها رو میکنن اما هیچ ربطی نداره و اتفاقی بوده و هزاران نفر دیگه همون کارها رو کردن و مشکلی برای بچه پیش نیومده. شما هم کار ممنوعه ای انجام ندادی که خودتو سرزنش کنی.. قسمت ما این بوده
[QUOTE=151875385]خیلی خوبه که اینقدرقوی هستی افرین انشا...که سال دیگه این موقع بچت
مهراجان .دوبار درهفته ماهی مصرف کن ضد افسردگیه برای بعدزایمان.ویتامین دی داره.فراموش نکن.
خواهرانه میخوام کمکت کنم.یه تغییری به خودت وزندگیت بده.آهنگ غمگین ازگوشیت پاک کن.اینجوری به این روال که پیش بری همسرت ازت دورمیشه و...نتیجه ی بدتری در پی داره.
من تجربه ی خودمو میگم تابدونی همیشه بدتراز بدهم هست .اگه اون فرشته به دنیامیومدوهمیشه مریض بود چه حالی داشتی !!؟؟اونجوری هردوتون ازغصه تاعمرداشتین آب میشدین.ای کاش ازاول همچین غمی نمیدیدیم اماحالا که شده ،پس به خدااطمینان کن اون حتما به فکر همه ی ماهست .عزیز دلم. اون هدیه ای که الان کنارته آرزوی هزاران زنه. که داشته باشن .افکارماست که زندگی رومیسازه .
شادی روبه خو نه ات دعوت کن .باشوهرت مهربونترباش.باماهک نازت حرف بزن البته حرفای غمگین نگو که میفهمه حستو.مهراجون یه کارمثبت بکن برای زندگیت تو میتونی خداقدرتشو بهت داده .
ببخشید کمی بابی رحمی حرف زدم اما دلم میخواد خوب باشی .الان که برات مینویسم دستهام میلرزه چون یادشرایط وحشتناک خودم افتادم .حرفایی که برات دارم می نویسم برای اولین باره که برای کسی میگم.ودلم نمیخواد یادم بیاد.من پسرکوچولوی دوسال ونیمه ی خودمو ازدست دادم یکسال پیش.دوماه شبانه روز توی بیمارستان بودم .تشنج بچه ام ر ودیدم.ایست قلبیشودیدم .ترسش ازپرستارهاروآمپولهارودیدم.و.........هنوزکفشهای قرمزش توی کمده البته جمعش کردم .لباسش کلاه آبیش. شیرین زبونی هاش.. امابازهم خداروشکرمیکنم که بدترازاین هم میتونست باشه.میتونست ۲۰سالش بشه واون موقع خد اازم بگیرتش.
امامیدونم خدامهربونه .ازدل غمگینم خبرداره.شنواوبیناست بهش توکل میکنم.اون بهترازمن ازهمه چی خبرداره.ببخش گلم .اگه پرگویی کردم.وقت شیر دادن به ماهک مثل گلم برای هممون دعاکن برای من هم دعا کن.😘😘😘😘😘
شباهنگ‌جون خیلی واست متاسف شدم. خیلی سخته. واقعا چی کشیدی😔😔😔😢😢😢 ایشالله خدا بهت صبر و آرامش بده و جاش رو برات پر کنه. اگر چه هر گلی یه بویی داره ولی باید تسلیم خواست خدا هممون باشیم. واقعا موقعی که ادم با کسایی که درد بدتر و داغ عظیم تر دارن برخورد میکنه درد خودش رو فراموش میکنه. عزیزم شما کی از دست دادی بچه ات رو؟ اقدام کردی بعدش؟
ایشالله خدا بهترینها رو برات امسال رقم بزنه گلم. خدا درگاهش رو به روی بنده های صبور و رنج کشیده اش باز میکنه و ایشالله که رحمتش نصیبت بشه. منم ذخیره ام کمه اما دارم خودم تقویت میکنم. قرص کیوتن و اوابوست مصرف میکنم. البته قرص دها هم خیلی خوبه اما من گیرم نیومد.
ان شاالله خدا بهترین ها رو برا هممون در نظر بگیره. .منکه دلم روشن خدا ما رو فراموش نکرده حتما واسمون بهترین بچه ها رو هدیه میده...من با اینکه فقط چند ثانیه بعد زایمانم دیدمش ولی دلتنگشم. .دیوونشم. .قیافه اش همونی بود که آرزوشو داشتم همون پسر جنتلمنی که آرزوشو داشتم. .رفت. .بقران داغ اش رو دلم هرثانیه ..چه حس بدی. .چه لحظه های دردناکی
