سلام دوستان من دیروز تنهایی مرخص شدم کلی تو بیمارستان زار زدم گریه کردم تا رسیدم خونه خواهرم پسرم گفت کو نی نی پس مگه نیاوردیش ۱۵ ماهه منتظره دیگه قولهای منو باور نکرد میگه تو دیگه دکتر نرو پسرم الان ان ای سیو گفتن بیا شیر بده رفتم بعد نزاشتن ممنونم از دعاهاتون تورخدا پسرمو دعا کنید
ممنون از همه دوستان که به یادم بودین
مهرا جان انشتلله فردا بسلامتی زایمان کنی نی نی منو دعا کن
سعیده جان استراحت کن این چند وقتو تورخدا
التماس دعا دارم
از خدا برای هم نی نی سالم میخام
توکل بر خدا
دوروزه هر لحطش برام یه عمره نمیدونم چرا اینطور شد کاملا گیج شدم هزاران سوال از خودم میپرسم