ندا جونم سلام علیکم سلام علیکم عرض شود من خودم یه تنه قربونه هلیا شیطون برم که انقد شیطونه 
ندا تصمیم داشتم تو عید از شیر ش بگیرمش ولی تواناییشو تو خودم ندیدیم بیشتر اتفاقی شد. چند روزی خونه مامانم موندم خیلی شیطتنت و بازی گوشی می کرد و حسابی خسته می شد و چون خوب تو روز استراحت نداشت تقریبا شبا بی هوش می شد و می خوابید و دیگه نا نداشت بیدار شه تقریبا 7 یا 8 اینا یه بار می خورد و دوباره لالا، البته شامشو من دیر میدادم و حسابی سیر می شد و می خوابید. بعدشم که اومدیم خونه سرما خورد در واقع فقط دماغش بد جور کیپ بود و لا غیر. و چون قطره هم نمی زاشت ریزیم در نتیجه نمی تونست شیر بخوره سعی می کرد ولی چون می دید نمی تونه ولش می کرد طفلی. اینطوری شد که دو باره چند شب نخوررد. یادمه دوشب بیدار شد و گریه کرد برا شیر، باباش بهش تو فنجون آب داد و حوواسشو از شیر پرتوند.
ندا تصمیم داشتم تو عید از شیر ش بگیرمش ولی تواناییشو تو خودم ندیدیم بیشتر اتفاقی شد. چند روزی خونه مامانم موندم خیلی شیطتنت و بازی گوشی می کرد و حسابی خسته می شد و چون خوب تو روز استراحت نداشت تقریبا شبا بی هوش می شد و می خوابید و دیگه نا نداشت بیدار شه تقریبا 7 یا 8 اینا یه بار می خورد و دوباره لالا، البته شامشو من دیر میدادم و حسابی سیر می شد و می خوابید. بعدشم که اومدیم خونه سرما خورد در واقع فقط دماغش بد جور کیپ بود و لا غیر. و چون قطره هم نمی زاشت ریزیم در نتیجه نمی تونست شیر بخوره سعی می کرد ولی چون می دید نمی تونه ولش می کرد طفلی. اینطوری شد که دو باره چند شب نخوررد. یادمه دوشب بیدار شد و گریه کرد برا شیر، باباش بهش تو فنجون آب داد و حوواسشو از شیر پرتوند.
یه چند شب اومدم زرنگی کنم و جداش کنم از خودمون و تو تخت خودش بزارم یه شبش خوب بود دو شب بعدی هی بیدار می شد تا شیر نخوره هم دس بر دار نبود منم از خستگی و تنبلی بهش شیر دادم همه چی تو این دو شب خراب شد ولی دیگه تصمیم گرفتم پیش خودم بخوابونمش فعلا تا عادت شیرش از بین نرفته که خدارو شکر تا الان که پیش خودمون می خوابه دیگه بیدار نمی شه برا شیر ولی خب نشد که جداش کنم دیگه. داره دیر می شه تا یک و نیم سالگی ججداش نکنم دیگه خیلی سخت می شه.
می بینم که دوباره عادتمو از سر گرفتمو شبا میام با خودم مثل دیوانه ها می حرفم
عیب نداره تحملم کنید پر چونگیمو، چند شبی استراحت می دم بهتون چون فردا شب که مهمونی ام و شب بعدشم تبلدمه 
و بعدشم که دو شب عروسی دعوتیمو خلاصه حسابی سرم شلوغه
عیب نداره تحملم کنید پر چونگیمو، چند شبی استراحت می دم بهتون چون فردا شب که مهمونی ام و شب بعدشم تبلدمه و بعدشم که دو شب عروسی دعوتیمو خلاصه حسابی سرم شلوغه
سلااااااام چه حیف مریم جونم کاش یک ساعت زودتر آنلاین شده بودم که اینجا بودی تا الان تو آشپزخونه بودم ظرف شستم مرتب کردم از خودم رولت در وکردم خخخخخخ البته خیلی خوشکل نشد الان با گوشی ام وگرنه براتون میعکسیدم امروز کلا خیلی کدبانو بودم دو شیشه خیارشور هم درست کردم و خرید خونه کردم البته یه عالم لباس نشسته دارم و جارو و.... که میمونه واسه فردا چیکار کنم من انقد میدوم بازم خونه نامرتبه هممممیششششه هم کار دارم یه روز نشد بیدار بشم بگم آخییییششش چقد خوبه کار ندارم همش با رایان بازی کنم امروزز ای خدااااا روزم مبارک واقعا، خیلی زحمت کشم من خخخخخخخ
مریم گلی،،، عزیز دلم تولدت مباااااارککککککککککک الهی صدو بیست سال زنده باشی و همیشه سلامت باشی و دلت خوش باشه طفلک شوشوت باید دو تا کادو بگیره هم روز زن هم تولدت هههههه
سلام دوستای گلم روزتون مبارک
تولد مریم جونی عزیزم هم مبارک باشه ایشالله 100 سال عمر باعزت خدا بهت بده
ماهم فردا سومین سالگرد ازدباجمونه
فرشتگان بر دستان پر مهرت بوسه می زنند بر تو که بی منت احساست را هدیه میدهی . مهربانترین ،"روزت مبارک"
مریم جون تولدت پیشاپیش مبارک فاطمه جون سالگرد ازدواج شما هم مبارک انشالله همیشه در کنار هم شاد باشید
لیلا جون ممنون یادی از ما کردی خونه ما هم همش نا مرتبه من جمع میکنم نگار میریزه خیلی شیطون شده دوست داره همش بازی کنه ادای همه هم در میاره تو خیابون یکی جیغ میزنه اینم فوری جیغ میزنه؛ ) تا صدای اهنگ میشنوه سریع میرقصه و ...
آفرین مامانای خوب ، یکم فعال شدید دوباره قربونت ندا جون ، خیلی کار سختیه وب آپ کردن ، فاطمه هم که نمیذاره پشت لپ تاب بشینم ، میاد دستمو میکشه که پاشم 
وای مریم جون دومی !!!! ایشالا که هر چور دوست دارین براتون جور بشه چه مامانهای فعالی داریم ماشالا ، رفتن به فکر دومی
قربونت ندا جون ، خیلی کار سختیه وب آپ کردن ، فاطمه هم که نمیذاره پشت لپ تاب بشینم ، میاد دستمو میکشه که پاشم وای مریم جون دومی !!!! ایشالا که هر چور دوست دارین براتون جور بشه چه مامانهای فعالی داریم ماشالا ، رفتن به فکر دومی
روز همگی مبارک ایشالا که مامانا و نی نی ها همیشه کنار خانواده خوش و خرم باشیدددددددددد
سلام مامانا،روزتون مبارک،پسره منم 21 دی 91 بدنیا اومدة،تازه این تاپیکو دیدم،منم بازی میدین تا از راهنماییاتون استفاده کنم؟ جیگرم اسمش راستینة،یه سالگی راه افتاد،مامان باباو ددو چیه و قیه و چنتا کلمه دیگرو میگه،چهارتا دندونم داره،سره دندوناش دمارمو درآورده،از اول عید شبا خابش بد شده،قبلا خیلی خوب بود،حتی میشد یة سره تا صب بخابه ولی این یه ماه بدطور شده،پوستشم خیلی حساس شدة،چند روزة زیر چشاشو دور دهنش قرمز میشن،دوتا دکترم بردم گفتن پوستش حساسه و دارو ندادن،یکی دو روزمه هم نق نقو شده قربونش برم اعصاب نداره!هه!ولی خوب جای شکرش باقیه از بابا ش حساب میبره
سلام به همه روزتون مبارک مریم جون جونی تولد شمام مبارک انشالا سالیان سال زنده باشی و بزرگ شدن و موفقیت حسین*جون رو ببینی و لذتشو ببری ممنون ندا جون انگشتمو میدم باهاش همراهی میکنم تا یادش بره و راه بره ممنون از محبتت هلیا جونمو ببوس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز