عزیزجان به همسرت بگو خدا بعد از ۴_ ۵ سال درهای رحمتش
رو به سمت زندگی ما باز کرده ، ما الان فقط و فقط و فقط
باید شکرگزارش باشیم
مگه نگفته شکر نعمت ،نعمتت افزون کند
کفر نعمت ، از کف ت بیرون کند
بگو بر فرض هم که بچه مون پسر نشه ، میدونی اگر ناشکری
کنی خدا قهرش میگیره ؟ بهش بگو منم مثه تو و خیلی ها
دوست داشتم بچه اولم پسر شه که پشت و پناه خواهر و برادرای
بعدیش باشه ولی اینو قبول داریم که خدا بهتر از من و تو
تشخیص میده و واسه مون رقم میزنه؟؟؟؟
پارمیس جان چند قدمی ضریح امام حسین علیهالسلام نشسته
بودم یه خانوم عرب نزدیک مون بود
چهارتا دختر خوشگل و سرحال و سالم داشت ، یک پسر دور از جون علیل مریضِ بی حال
یه خانوم ایرانی که باهاش دوست شده بودم بهم گفت
پناه بر خدا نگاه کن به این بچه ها
میگفت دلم میگه این به خاطر ناشکری بوده
می گفت مردای عرب خیلی پسر دوست هستن ، حتما به
خاطر این دخترای سالم ، شکر واقعی نکردن خدا بهشون پسر داده
ولی مریض ، حالا چه فایده که یک عمر این مادر باید این شکلی
پاسوز این بچه بشه
به خدا دختر یه تیکه نور هست
داداش من خانومش باردار شد به همه میگفت من اطمینان
دارم بچه م پسره . بهش میگفتم داداش همینم نگو
بذار ببینیم خدا خودش چی صلاح میدونه
بچه دختر شد ، میدونستم توو ذوقش خورده ولی خیلی نشون
نمیداد
الان دخترش دو سالش شده ، اونقدر این بچه شیرین و دلبری
میکنه که داداشم این جمله که دخترم عشقِ باباشه از دهنش
نمیفته
خواهر شوهر من ، سه تا بچه داره ولی یه ترس و وحشت
عجیبی داشت زمان باردار شدن های من
همسرم میگفت ، داغونه چون قراره اولین نوه پسری بیاد
بارداری آخر چهل تا سوره یوسف خوندم به نیت زیبا سیرتی و زیبا صورتی پسرم
باور کن باور کن اونقدر این بچه واسه همه آدما و از جمله همین
عمه عزیزکرده شد که یه بار به قلبم افتاد که ای دل غافل
سوره های یوسف اثرش رو کرد
پسر منم بلاتشبیه ، مثه حضرت یوسف ، عزیز شد
تو هم بخون قربونت برم و زمانی که بچه هات عزیزِ دلِ همه
و بیشتر از همه باباشون شدن ، منم دعا کن