٦ سال ازدواج کردم تو این مدت خیلی کم محلی های شوهرمو میدیدم ،متوجه می شدم شیطنت داره.
باردار شدم همین روال، قبل با رداری قول داده بود دست برداره از کارش ولی نکرد...
بعد زا یمان بازم متوجه شدم، دعوا کردیم انقدر حالم بد شد که شیرم خشک شد درست ١ ماه بعد زایمانم .
خشک شدن شرم خیلی برام گرون تموم شد خیلی ضربه روحی بدی بود برام.
الان ٦ ماه از اون زمان میگذره میبینم خیلی تغیر کرده، حسابی برام خرج میکنه،هر چی میگم میخاره،حسابی واسه خانوادم خرج میکنه.
نمیدونم این رفتارش چه معنی میده ، پشیمونه؟ عذاب وجدان داره؟ یا کلکشه که .... رد گم کنه؟؟؟؟؟
باردار شدم همین روال، قبل با رداری قول داده بود دست برداره از کارش ولی نکرد...
بعد زا یمان بازم متوجه شدم، دعوا کردیم انقدر حالم بد شد که شیرم خشک شد درست ١ ماه بعد زایمانم .
خشک شدن شرم خیلی برام گرون تموم شد خیلی ضربه روحی بدی بود برام.
الان ٦ ماه از اون زمان میگذره میبینم خیلی تغیر کرده، حسابی برام خرج میکنه،هر چی میگم میخاره،حسابی واسه خانوادم خرج میکنه.
نمیدونم این رفتارش چه معنی میده ، پشیمونه؟ عذاب وجدان داره؟ یا کلکشه که .... رد گم کنه؟؟؟؟؟
