2777
2789
عنوان

لطفا مامانها نظر بدید

760 بازدید | 13 پست
دوستان 11 ساله که شاغلم و تا همین اواخر هم کارم رو خیلیییییییییی دوست داشتم ولی 6 ماهه که اوضاع شرکتم بهم ریخته و کارم تغییر کرده و بسیار بی انگیزه شدم

یک دختر 2.5 ساله دارم و الان هم باردارم ... خدا رو شکر اصلا نیاز مالی ندارم ... همسرم پزشکه و نیازی به پول من نداره ... وقتی خونه مسرسم خیلی خسته هستم و دلم میسوزه که برای بازی با دخترم انرژی کم میارم و تازه کارم و همکارام رو هم دوست ندارم

از بس فکر کردم خل شدم ... اگه بی خیال کار بشم ضرر نمیکنم و دلم برای تحصیلاتم نمیسوزه ؟ شما جای من بودید ... چه میکردید ؟

1) تا مرخصی زایمان صبر میکردید و بعد استعفا میدادید ؟

2) میترسیدید که بعدهااااااااا کار پیدا نشه و احساس پوچی کنید و با هر سختی بود کار را ادامه میدادید ؟

3) اونهایی که تو خونه هستند چه جوری سرشون رو گرم میکنند ؟ پشیمان نیستید ؟
به نظر من گزینه 1 بهتره. چون بعد از زایمان پشیمون می شی که چرا کارت رو از دست دادی. می تونی بعد از زایمان تصمیم بگیری که استعفا بدی یا ندی. من خودم شاغل هستم . ما ها که عادت به کار کردن داریم نمی تونیم تو خونه بمونیم. الان یکی از همکارهای من به خاطر 3 قلو زائیدنش نزدیک به 2 ساله که سر کار نمیاد. طفلی افسرده شده

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805
وضعیتت رو خودت بهتر می دونی ولی به نظرم میاد که الان چون زیر فشار هستی این تصمیم رو گرفتی. چون من خودم یه مدت اینجوری بودم. هم کارشناسی ارشد می خوندم هم کار می کردم و هم نامزد کرده بودم. چون زیر فشار بودم می خواستم درسم رو بی خیال بشم. که بالاخره با کمک پدر و شوهرم تونستم تموم کنم. الان هم وقتی یاد اون روزها می افتم استرس می گیرم ولی الان خیلی راحتم و از اینکه درسم رو ول نکردم خیلی خوشحالم.
ممنون از راهنماییت

من هم خیلی خسته هستم ... در موقعیت مشابه تو هم بودم ... کار زیاد و فوق لیسانس و دوران نامزدی و فوت پدرم ... اما کاملا تاب آوردم و خوشحالم

اما الاننننننننننننن از کارم بدم اومده ..... و نیروم هم کم شده ....
عزیزم این موقعیتی است که برا خیلی ها پیش میاد اما خودت باید قضاوت کنی که این موقعیت گذرا است یا پایدار. درصورتی که م.قعیت پیش آمده گذراست و مثلا تو میتونی با تغییر قسمتی که توش کار میکنی و یا کاهش زمان کاریت(بیخیال شدن کامل اضافه کاری) اوضاع رو بهتر کنی که فعلا به نظرم بمونی بهتره. اما اگه اوضاع کاریت خیلی غیرقابل تحمله، لزومی نداره خودت رو اذیت کنی استعفا بده یا یه کار نیمه وقت واسه خودت پیدا کن. به هر حال موفق و شاد باشی
منم گزینه یک رو انتخاب می کنم اگه جای تو باشم. چون ظاهرا محیط کاری داره بهت استرس زیادی وارد میکنه. منم یه موقع درست وضعیت تو رو داشتم و همکارام و محیط کار داشتن از لحاظ روحی داغونم می کردن. بی خیال شدم و الانم اصلا ناراحت نیستم.
آدما مثل عکس هستن ؛ زیادی که بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین .

به نظر من آدم اصلا تو خونه حوصله اش سر نمیره...با 2 تا بچه و رسیدگی به اونا و به خودت و زندگی و ....ورزش مطالعه..انواع هنر...امتحان کردن آشپزی های جدید...خرید...وتلویزیون...و...و...اینقدر کارها میشه انجام داد که وقت کم بیاد..اصلا وقتی نیاز مالی نداری چرا زن بره سرکار که زود پیر و شکسته بشه...ضمنا هدف از تحصیلات مگه فقط سر -اررفتنه...همین که آدم درس بخونه شعور و درکش و اطلاعاتش میره بالا که برای تربیت بچه ها خیلی مهمه..حتما که +نباید رفت سر کار...حیف نیست بچه هات زیردست این واون بزرگ شن..آدم بچشو خودش بزرگ میکنه باز کلی اما و اگر داره و تو این جامعه آدم دلش میلرزه...چه برسه اینکه...بخاطر اشتغال...نفهمی کی و چجوری بزرگ شدن...
آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792