بله ممنونم از همدلی شما.ذکر بسیار نابی هست.
من فکر کنم از همه ی اعضای این تاپیک مسن تر باشم،۴۶ سال....دیگه به نیم قرن نزدیکم اگه زنده بمونم.😊
کاش من هم کمی نشاط و انگیزه ی شما دوستان رو داشتم.
خیلی آرزو داشتم معلم بشم،معلم دوره ی ابتدایی،همون سنی که بچه ها هنوز بی شیله پیله هستن و خودشونن.از ته دل دوسشون داری و از ته دل دوستت دارند؛ اما نشد.
وقتی گزارشاتونو میخونم خیلی میرم تو حس و حال مدرسه و تدریس....😇
امیدوارم همیشه این حال و حس خوب رو داشته باشید.
من یادمه زمان بچگی،یه درخت کوچولوی گل محمدی داشتیم گل میداد،نمیدونم چی میگن بهش درختچه،نهال...خلاصه توی باغچه مون بود،بهار گل میداد بوی عطر گلها می پیچید توی حیاط....
یه سال برای معلمم گل چیدم و بردم.
ولی نمیدونم چرا یه دفعه خشک شد و دیگه گل نداد...😔