سلام. امروزم
پسرم رو راهی کردم بعد دوباره خوابیدم تا ۹. به زوووور از تخت اومدم بیرون تمام تنم تخت می خواست ولی به خودم قول داده بودم از امروز دوباره باشگاه برم .پس تند تند دوش گرفتم و لباس پوشیدم رفتم باشگاه
اومدم مغازه. هر روز میام مغازه اول با خواهرم یه ربع تلفنی حرف می زنم حرف زدن با اون شارژم می کنه
قرص خوردم
فستم تا ۱ و نیم
رژیمم دارم روز ۴ ام حذف نان و برنج و حبوبات و شکر ها ولی میوه رو راستش نمی تونم محدود کنم بهم آرامش میده
اومدم مغازه
می خوام ۲ ساعت کتاب صوتی بخونم
برم خونه برا خودم ماهی سرخ می کنم پسرمم پیتزا داره
این قرص هایی که تازه می خورم بهم ساخته خیلی آرومم کرده و استیبل شده اوضاع امید به زندگیم برگشته و عادیم
۲۰ دقیقه برای تمیزی خونه وقت میزارم
شام درست می کنم ۳ مدل
نمازام
داروهای
حموم دوباره
لباس خشک ها تا زده بشه بره سر جاش
یخچال رو سامون بدم
اتاقم مرتب بشه
گاز و کنار گاز
ظرفا شسته بشه البته نهار فقط
ماشین ظرفشویی خالی بشه
برم کله پاچه سفارش بدم
اوضاع مالی زیاد وفق مراد نیست قسطا زیاده و این بهم تنش میده باید مدیریتش کنم که نمی کنم همین جوری فقط می خریم دیگه مغزم نمی کشه بشینم دودوتا ۴ تا کنم