*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

سلام بچه ها 

من تازه این تاپیک رو پیدا کردم

و خیلی بهش احتیاج داشتم

از صبح حدود ۷ بیدار شدم و رفتم سراغ حیاط

سبزی ها رو آب دادم

دو تا گلدون عوض کردم

و جارو زدم

یه کم هم قفسه گلدون ها و... مرتب کردم

اومدم خونه چای گذاشتم و بساط صبحانه رو حاضر کردم

بعد صبحانه هم باید برم آشپزخونه رو تمیز کنم، گردگیری ، پاک کردن گاز و تی کشیدن زمین

و گردگیری کل خونه دارم امروز

اتو زدن لباسهایی که دیروز شستم

و جارو زدن راه پله

بچه ها امروز اعصابم خورده از دست خودم

حسم ب خودم اینه ک عرضه هیچ کاریو ندارم 

خونه داریم ک افتضاح از این ور تمیز میکنم از اینور کثیفه بخدا یه روز نشد ک من ب همه ی کارام برسم😭

این از بچه داریم، دخترم وقتی ک کار دارم میخوام آشپزی کنم ظرف بشورم فقط پای منو میگیره گریه میکنه نمیزاره ب کارام برسم منم سرش داد میزنم میترسه بدتر گریه میکنه😫😖

اون از همسرداریم ک عرضه ندارم تو خونه نگهش دارم همیشه سرکاره یکی دوشب ک تعطیله هم میره با دوستاش بیرون 

حرفمو گوش نمیده

اصلا سیاست حرف زدن با بقیه رو ندارم

اصلا وقت کم میارم 

نمیدونم مشکل از کجاس

ینی میدونم ولی نمیتونم درستش کنم 

یکم نصیحتم کنید 😅

مشکل از اینجاس ک شبا دیر میخوابیم منم ب خواب صبح عادت کردم دیگه وقتی خیلی زود بیدار شم ساعت ۱۰ صبحه

و اکثر اوقات گوشی دستمه 😔😪

یه چیز بگید من انگیزه بگیرم از خودتون بگین

اولا گفتگوهای درونی منفی موقوف. منم بدم

،من بی عرضه ام و. .. ممنوع (اینکارو منم متاسفانه بعضی وقتا میکنم)

بعدم این دو مورد که خیلی هم در ظاهر مهم بنظر نمیرسه رو حتما درستش کن یعنی ساعت خواب و بیداریت و گوشی دست گرفتنت... اراده کن صبحا زود بیدار شو و کارهاتو سریع و بدون فوت وقت تا قبل از بیدار شدن بچه انجام بده. دیگه احتمالا وقتی همه چی سرجاش باشه، حالت بهتره، اعتمادبنفست بالاتره، اخلاق و رفتارت هم بهتر میشه و مطمئن باش کنترل زندگی و همسر و بچه هم دست خودت میفته😘🌱🌷

سلام  برنامه ی امروزم 

آشپزخونه مرتب بشه ✅

ابچکون خلوت بشه ✅ ×۲

آشپزخونه سیف کشی بشه ✅

گاز تمیز شه ✅

نهار پخته شه‌✅

ظرفای نهار ✅

لباس خشک ها تا زده بشه بره سرجاش ✅

اتاق پسرم مرتب بشه ✅

موکت  اتاق پسرم موگیری بشه ✅

داروها خورده بشه +امگا ✅

داروهای پوست و مو ✅

خاک گلدونا عوض بشه ✅

نمازا خونده بشه ✅

شام پخته بشه ✅

برم بیرون دور بزنم ✅ 

جانبی 

اتاق پسرم برقی شد 

آشپزخونه برقی شد 

آشپزخونه توسط همسر طی کشی شد 

ظرفای شام شسته شد 

حموم رفتم 

از حیاط برگ انگور چیدم زیاااد جوشوندم گذاشتم فریزر برای زمستون که برگ انگور نیست 

چندین بار هندونه و میوه اوردم برا اهل خونه و بردم و ظرفاش ابکشی کردم 

رفتیم نونوایی با همسرم نون خریدیم و بسته کردیم گذاشتم فریزر 

دو تا از پیراهنای همسرم اتو کردم

گلا رو اب دادم 

ببخشید چطوری آشپزخونه رو سیف کشی میکنید؟

هر چی لک میبینم با سیف تمیز میکنم 

صفحه تاپس رو سبف میکشم تمیییز میشه 

سوسن جان خداقوت جانانه داری خوااااااهر💪💪💪💪

فدایی داری 🌺❤❤❤

ممنونم عزیزم ممنونم از لطفت

ماشاالله 

عزیزم 

گلم

✨ارزشش رو نداشت جمله ای که خیلی دیربهش میرسیم 🍃

دیشب خیلی دیرخواب رفتم پسرمم اصلا خوب نخوابید مدام براش بیدارمیشدم 

نتیجه شدصبح 9/30بیداری🥲

صبحانه روخوردیم جمع کردم 

صاف اومدم تورختخواب 

کلی کلنجاررفتم چشم خواس گرم شه پسرم اومدونذاشت درازکش بودم تا 12اینا پاشدم جمع وجورکردم 

ناهار وآوردم خوردیم داشتیم 

جمع کردم 

باز پاگوشی لا پتو 

بمیرم دخترم هیچی نمیگفت پسرم آتیش سوزوندخیلی 

یکم خوابید پاشدنذاش بخوابم 

دیگه پاشدم 

حال روحیم خرابه بچه ها 😞😞

پاشدم مبلارو کشیدم وسط فرش وزدم کنار

مبلارو کف مالی کردم شستم حسابی 

خیلی وقت بود حوصله ام نمیکشیدانجام بدم 

بعد جاروکشیدم همه جارو پشت مبلا طی زدم 

ی نظمی دادم 

بچه ها روحاضرکردم رفتیم پارک 

خلوت بود حسابی 

یکم بازی کردن دورزدیم 

رفتیم تاسوپر خریدکردیم 

برگشتبم همسرم اومده بود ی شام حاضردرست کرده بود

شام بچه هارودادم 

هرچی ظرف آشپزخونه بودشستم دستمال کشیدم 

تخمه خوردیم 

چایی براهمسرم دم کردم 

فلاکس پسرم وپرکردم شیشه هاش وشستم 

لباسشویی روشن کردم 

الان برم پهن کنم 

خدایا حالم و به بهترین حالت ممکن خوب کن ممنونم خدای مهربانم ❤

یکی منو لایک کنه 😍

سلام دخترا!  الوعده وفا من اومدم😃

چطورین؟ ان شاء الله زندگی در بهترین حالت در جریان باشه فعلا درس تعطیل کردم،از دیروز شروع کردم به خونه تکونی،اینقدر اوضاع زندگیم داغون شده،که نمیدونم چند روز طول میکشه به حال 6ماه قبل برگردونم!

پنج شنبه

🔹فقط برنامه نوشتم و هیچ کاری عملا انجام ندادم

جمعه

🍀جا رختخوابی

🔹خالی شد+جاروشد+ملحفه ها چک شد+کثیف ها شسته شد+اطرافش قلم سوسک کشیده و دوباره همه جمع شدن

🔹دوتا پتو شسته شد

🔹ملحفه یک لحاف نیاز به دوختن داشت، کنار گذاشتم فردا انجام بده

🍀بالای حمام

🔹کتابها و وسایل اومد پایبن+جارو شد+موکت کف شسته شد

🔹تمام کتابها تفکیک شد+کتاب‌های کمک درسی و تست و یکسری غیر درسی کنار رفتن تا بدیم به کتابخانه

🔹کتب درسی و جزوه و کتاب‌هایی که اطلاعاتشون قدیمی  شده و.. . که دیگه لازم نیستن رفتن واسه تحویل به بازیافت

🔹چندتا کتاب از بایگانی تمیز شده و به کتابخانه اومدن تا در اسرع وقت مطالعه بشن

🔹وسایل مهد و کلاس اول و یکسری لوازم که جنبه یادگاری داشتن داخل کارتن بسته بندی شد رفتن بایگانی

🔹اسباب بازی‌ها هم تفکیک شد یکسری دور ریخته شد بقیه دوباره جمع شد داخل کیسه مخصوص(فعلا دلمون نمیاد دور بریزیم)

🔹چمدون لباسهای بچگی دخترم چک شد و دستمال کشیده و جمع شد

🔹بقیه وسایل یکسری دور ریخته شد، باقی هم تمیز شد تا دوباره برن بالای حمام

🍀کتابخانه

🔹کتاب‌هایی که اطلاعاتشون قدیمی شده و اونهایی که دیگه مطمعنم نمیخونیم رو خارج کرده و رفتن داخل کارتن

🔹کتابخانه و کتابها دستمال شدن و دوباره چیدم الان دیگه راحت نفس میکشن، جاشون بازتر شده

🍀جعبه وسایل خرت و پرت تخلیه و تمیز شد یکسری دور ریخته شدن بقیه دوباره جمع شد

🍀اسناد و مدارک

🔹اسناد هویتی داخل پوشه کار، مجزا و مرتب شد

🔹مدارک تحصیلی هر کس جداگانه داخل پوشه های چفتی منظم شد

🔹اسناد و مدارک منزل +مدارک وسایل نقلیه هم جداگانه داخل پوشه های چفتی رفتن و روی تمام پوشه ها برچسب خورد تا نشاندهنده محتوا باشه

🔹لوح تقدیرها و افتخارات دخترم(به قول خودش)، جدا داخل پوشه کار رفتن

🔹این بخش بالاخره به نظمی که میخواستم رسید

🔹فقط آلبوم‌ها و عکسها موند رسیدگی بشه که باشه بعدا

🍀اتاق کار کمی مرتب شد و جاروی سطحی شد

🍀اتاق دیگه حسابی جارو شد و کمی تغییر دکور

🍀حال و آشپزخانه سطحی جارو شد+تی، فردا اساسی جارو بکشم

🍀یکسری زباله از خونه خارج و معدوم شد

خونه الان اوضاعی داره که کسی بیاد متوجه نمیشه، اسباب کشی کردیم، یا داریم اسباب کشی میکنیم🙄😄

   🍀🌺شادباشید شبتون بخیر🌺🍀

دوستان چرا صفحه کاربری من مثل قدیما شده، اصلا باهاش راحت نیستم!؟ 

سلام چه خوب که برگشتی❤❤. 

در مورد صفحه کاربری،  یه مدت طولانی کلا داشبورد حساب کاربری باز نمیشد،  اخیرا درستش کردن ولی قدیمی رو گذاشتن، باز از هیچی بهتره😑. 

و من،  دیروز: 

بعد صبحونه خونه رو مرتب کردم،  نهار گذاشتم یکم با خانواده فیلم دیدیم. 

بعدش چند ساعتی با لپتاپ کار کردم(خداروشکر خوب پیش رفت) 

نهار خوردیم بقیه خوابیدن من خوابم نبرد، باز رفتم تو اون فازی که مغزم خاموش نمیشه مگر بیهوش بشه😁.  نشستم پای لپتاپ دوباره. 

یکم ظرف شستم و دوباره جم و جور کردم

رفتیم بیرون چند خرید خورد ریز داشتم

قرار شد یکشنبه عصر همسرم زودتر بیاد بریم برای کارهای عقب مونده

نزدیک خونمون یه هیئت داریم، مراسمش قشنگه، کل محرم هر شب مجلس دارن،  دیشب رفتم و قبل رفتن سفارش کردم علی جون زود شام بخوره بخوابه که صبح مدرسه داره. 

برگشتم پسرا و پدرشون شام خورده بودن و داشتن میخوابیدن🥰 ولی من اومدن دوباره بلند شدن مشغول شیطنت😐. 

کنارشون خوابیدم تا بخوابن 

و امروز: 

علی جون رو حاضر کردم با باباش رفت مدرسه

یه چایی بزارم و برم سراغ ادامه پروژه

برای نهار خورشت داریم فقط پلو درست کنم