شب بخیر دوستان
گزارش امروز من
طبق روال قبل پختن ناهار و آماده گردن صبحانه و رفتن سرکار
امروز تو مدرسه کارم خیلی زیاد بود
دیگه برگشتن ناهار رو کامل کردم سریع بخوریم که یه کاری پیش اومد تا ساعت ۳ درگیر بودیم
دیگه ۳ من زیر کرسی غش کردم از خستگی
بیشتر از یه ساعت خوابیدم
وقتی ماشدم خیلی سرم سنگین بود و احساس بدی داشتم
سریع وضو گرفتم بهتر بشم
نماز خوندم و ذکرامو گفتم
چای دارچین دم دادم خوردم بلکه انرژی بگیرم
رفتم سراغ کارای خونه
جاروی کاملی کشیدم
اذان شد نماز خوندم
و شام رو آماده کردم
بعدم سرویس داخلی رو با پودر صابون حسابی شستم
شستن ظروف و پاک کردن گاز کار بعدیم بود که انجام شد
بابا اومد بهم یه سر زد کمی پذیرایی کردم و رفتن
با ماهور کلی کار کردم و املا گرفتم
کوثر رو این ترم هم کلاس زبان مجازی نوشته بودم
عصر یه سر به سایتش زدم که چک کنم کلاسا کی شروع میشن متوجه شدم ثبت کلاسش انجام نشده من یادمه انجام دادم نمیدونم چرا ثبت نشده بود
کلی دخترم ناراحت شد و گریه کرد😔
دیگه زنگ زدم آموزشگاه و قرار بر حضوری اومدنش شد
طفلی دخترم روی مجازی بودن زبان برنامه ریخته بود
هر چند دردسر منم زیادتر شد چون باید هفته ایی دوبار ببرم و بیارمش
دیگه هر جور بود باهاش حرف زدم و از دلش درآوردم😄
سوره ی واقعه رو خوندم
بعدم شام خوردیم
میوه خوردیم و فیلم دیدیم
قرآن گروهی شرکت کردم سوره هامو خوندم
مواد ناهار فردا رو گذاشتم کنار فردا صبح آماده کنم
و بعد هم مسواک و روتین