2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043640 بازدید | 88179 پست
سلام شبتون قشنگ دیروز یهویی تصمیم گرفتم خونه تکونی کنم( تازه انجام داده بودم تلاش گردم خودمو راضی ک ...

زهرااااااا

زهرا جانم اگه بگم منم اشک تو چشام جمع شد باورت میشه ؟بهت تبریک میگم رفیق قشنگم (هروقت از تلاش کردنت از بیهوش شدن از سرخستگی حرف میزنی من دلم غنج میره واسه روزایی که خودم ارزوشونو دارم و قراره تجربه شون  کنم )


سلام دخترا 

گزارش شنبه و یکشنبه:

 روتین همیشگی در حد ضرورت +شستن لباسا و تا کردن خشک شده های قبلی

ورزش و پیاده روی  

سالم خوری و شکرگزاری  

روزی یه دورانداختنی و پاکسازی روزانه گوشی 

   بسته پستی داشتم بدستم رسید_غذای فرداشبو بار گذاشتم که فردا با خیال راحت برم بیرون_کلی خلاصه نویسی داشتم که سروسامون دادم 

روز و روزگارتون خوش  

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

سلام خوشگلا 

من یهو غیبم زد 

رفته بودم تو مود افسردگی ، عاقا این سری بدتر شده بودم فقط کارم بود گریه و زاری تا حالم خوب شد و دورش گذروندم ...


الان سه چهار روزه حالم خوبه و به حال نرمال برگشتم 


برنامم تو این چند روز 

خونه تکونی امسال فقط پادریای حموم و دستشویی رو شستم 

هود تمیز کردم 

ابچکون شستم 

سینک شستم با سیف و وایتکس 


بقیش کمکی گرفتم و همه جا تمیز شد 

کارهایی که اون انجام داد 

پتو ها رو شست 

تموم پنجره ها و درها تمیز شد 

حیاط و پله و نمای خونه  رو شست‌

کابینت ها تمیز شد داخل و بیرون 

زیر یخچال تمیز شد 

بالکن از سقف تمیز شد 

تمام سرامیک حال کف مالی شد و دستمال کشی شد 

سرامیک اتاق خواب کف مالی شد 

تموم فرش و موکت ها دستمال کشی شد 

دو تا قالیچه ی کنار در شسته شد 

مبل ها تمیز شد 

زیر تلوزیونی که یه قورباغه ی بزرگ بود تمیز شد 




کارهای  که موند تا پنج شنبه انجام بدم 

حوله ها رو بشورم 

جا نماز بشورم 

پرده ی اتاق خواب بشورم 

پرده بالکن بشورم 

روکش بالش ها رو بشورم 

حموم و سرویس بشورم 




کارهای همسرم 😁

زیر تخت تمیز کرد 

یکم اشغالای پارکینگ برد سر کوچه 

اتاقا رو گردگیری کرد و تار عنکبوتاش گرفت 


این بود پرونده ی خانه تکانی من 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام خانوما 

امروز ۳ ساعت زبان خوندم 

طبقه بالا و پایین جاروبرقی گرفتم و مرتب کردم 

میز و اینه رو دستمال کشیدم ، ظرف شستم 

رفتم خرید 

همین ❤

من میتونم گریه گمشده رو بشنوم                                        من میتونم حقیقت پنهان رو بشنوم                                              سایه ها مارو صدا میزنن 🥀                                                            من طلوع ترس رو میبینم                                                                اره اما همیشه امیدم پایداره                                                            ما قهرمان هستیم ⚔ قهرمان ها در تاریکترین زمان                      وقتیکه هیچ نوری نیست ولی ما بالاتر میریم💥                             تمام امید و روشنی پنهان شده ولی ما باید زنده بمونیم   
سلام خوشگلا  من یهو غیبم زد  رفته بودم تو مود افسردگی ، عاقا این سری بدتر شده بودم فقط ک ...

سلام عزیزم خوبین 

درمورد بیش فعالی سوال داشتم پسر خالم ۷ سالشه همین مشکل و داره تازه میخوایم ببریمش دکتر ولی میترسم اگه دکتر دارو بده عوارض داشته باشه چون من اصرار میکنم ک ببریمش دکتر میترسم ی طوریش بشه عوارض خیلی داره؟

من میتونم گریه گمشده رو بشنوم                                        من میتونم حقیقت پنهان رو بشنوم                                              سایه ها مارو صدا میزنن 🥀                                                            من طلوع ترس رو میبینم                                                                اره اما همیشه امیدم پایداره                                                            ما قهرمان هستیم ⚔ قهرمان ها در تاریکترین زمان                      وقتیکه هیچ نوری نیست ولی ما بالاتر میریم💥                             تمام امید و روشنی پنهان شده ولی ما باید زنده بمونیم   

سلام اینم گزارش امروز:صبحانه دادم به بچه ها(قبلش یه عاااالمه نت گردی کردم🙈ترکش سخته اما تلاشم رو میکنم)

کلاس آنلاین دخترم برگزارشد کمکش کردم چون تازه پیش دبستانیه...در این بین پوشک پسرمم عوض کردم بار ها و بارها شیر دادم بهش(خییییلی به خودم وشیرم وابستست...13ماهشه 

یعنی وقتی بیدار عملا هیچ کاری نمیتونم انجام بدم فقط باید در بست در اختیارش باشم قربونش برم😁😍)

بعد نهار دادم به بچه ها...گل پسرم رو خوابوندم...بعد مثل میگ میگ پاشدم سراغ کارها...چدن های گاز رو که از قبل گذاشته بودم تو لوله بازکن آبکش کردم...حیاط رو جارو کردم وشستم...محتویات یخچال رو گذاشتم بیرون قفسه هاش رو شستم داخل بیرون و سقفش رو دستمال کشیدم دسته گل شد...یه عالمه ظرف شستم...دخترم هوس پیتزا کرده بود به آقای همسر سفارس پیتزا دادیم جاتون خالی...دوباره یه مقدار تکلیف داشت دخترم نظارت کردم انجام داد...ریخت و پاشا رو جمع کردم...قطره های پسرم رو دادم...خودم و دخترم مسواک زدیم...به پسرمم دوباره شیر دادم خوابید و خلاص.....

زهرااااااا زهرا جانم اگه بگم منم اشک تو چشام جمع شد باورت میشه ؟بهت تبریک میگم رفیق قشنگم (هروقت از ...

عزززززیزززدلم😍😍😍😍ممنونم دوست مهربونم از حس قشنگی که تو حرفاته🤩🤩🤩🤩🥰

انشالله به زودی به همونجایی برسی که دوس داری.🥰.


و من

دیروز صبح تا خواهرم بیاد یکم خونه رو جم کردم، مراحل اولیه نهار رو گذاشتم.

اومدن بقیه نهار رو زحمتشو خواهرم کشید و من رفتم تو حمام، پرده شستم، یه پتو شستم، یه عالمه لباس دستی شستم و اخر دوش گرفتم اومدم بیرون، 

جدیدا دیگه با پودر صابون نمیشورم ، یه مدل صابون محلی داریم در حد معجزه هست، یه دور با اون میشورم بعد ميندازم ماشین، حسابی تمیز میکنه.

همه موارد بالا بعدش نوبتی رفتن تو ماشین و شسته شدن و پهن شدن.

بعدش نهار خوردیم و من نشستم پای خیاطی.

لباس خواهرم مرحله آخرش بود، تمومش کردم، خیلی راضی بود خداروشکر. 

بعدش یه عالمه خیاطی خورد ریز داشتم همه رو تقریبا انجام دادم فقط دکمه واسه پیراهن پسر کوچولوها موند، تمیز کاری یه شومیزم و دکمه هاش هم موند، خواهرم یه شومیز دیگه هم میخواد که انشالله تا اخر هفته اگه بشه یه روز دیگه وقت بزاریم براش بدوزم. پایین چادرشم براش مرتب کردم.


این وسط بچه ها کلیییی شیطونی کردن، یه دور براشون سیب زمینی سرخ کردیم.

برای شام نموندن و رفتن.

خودمون هم مهمون یخچال شدیم و دیگه شام درست نکردم چون خیلی خسته شده بودم، 

همسرم میخواست سایتی که طراحی کرده بودم ببینه، سیستم رو روشن کردم و سایت رو لود کردم، بعدش همینطوری یه کوچولو روش کار کردم و یه قدم خوب برداشته شد.

و نهایتا خاموش شدیم.

امروز هم دارم میرم سرکار، انشالله همه چیز به خوبی پیش بره

روزتون پر از خیر و برکت دوستای خوبم

سلااااااااام  

گزارشی در کارنیس فقط اومدم بگم : 

چهارشنبه سوریتون مباررررررررررک

حسابی مواظب خودتون باشین   

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

سسلام شبتون قشنگ

عیدتون مبارک😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰

امروز صبح علی و باباش رفتن بیرون،  من موندم با مهدی،  

یه لباسم جادکمه ش مونده بود تنومش کردم و بساط خیاطیم رو جمع کردم انشالله تا سال اینده. 

یه تغییر دکوراسیون داشتیم،  خونه رو جم کردم و جارو کشیدم،  مرغ واسه نهار گذاشتم،  یه سریال جدید شروع کردم خیلی چرت و پرت بود بقیه شو رها کردم. 


عای و همسرم اومدن کلی خرید کرده بودن،  خریدها رو به خودشون سپردم تا مرتب کنن،  رفتم سرویس و حمام رو با تیرک شستم. 

وسایل حمام رو هم شستم. 

ظرفا رو همسرم شست. 

بقایای ظرف شستن همسرم رو تمیز کردم. 

اشغالا به ببرون هدایت شد

فقط یه کوه لباس موند که باید تا بشه. 

یه تپه هم اتو بشه. 

میخواستم زمستونی ها رو کم کم جم کنم منتها دپباره برودت هوا باعث شد تصمیمم رو به اواخر فروردین موکول کنم😊.


برای علی یه لباس خریده بودم،  قرار بود برم تعویضش کنم،  تو ترافیک حدود یک ساع ت و نیم رفتیم تا به فروشگاهش رسیدیم،  خانمه گفت اونی که میخوای رو صبح تموم کردم،  ما هم ضایع شدیم با همون لباسی که خریده بپدیم برگشتیمـ. 

همسرم رفت ارایشگاه. 

شام از بیرون گرفتیم خیلی دیر شده بود. 

علی و همسرم رفتن حمام. 

یه دونه لباس رو دکمه زدم،  دوتاش موند فردا. 

برای عید دیگه تقریبا کارام تموم شد،  قرار بود سال تحویل بذیم خونه مامانم که فعلا برنامه کاری همسرم بهم ریخته و مرخصیاشون کلا لغو شده،  احانالا نتونیم بریم،  علی روزها رو میشمرد تا به عید برسیم و بریم خونه اقاجون🥰😐. طفلی تو ذوقش میخوره اگه نریم. 


انشالله هر چی خیره پیش بیاد. 








و بازم من: 😀😀

امروز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم کارام تموم شده و کار خاصی ندارم،  تصمیم گرفتم برم خونه خواهرم خستگی از تن بزداییم. صبحونه خوردیم، وسایل جم کردم،  اسنپ گرفتم رفتیم خونه خواهرم،  یکم بعدش اون یکی خواهرمم امد و بچه ها زیاد شدن خونه رو گذلشتن رو سرشون. 

تا غرپب اونجا بودیم و پسرا خیللللللی زیاد خسته شدن بسکه شیطونی کردن،  همسرم اومد دنبالمون رفتیم یکم خورد ریز خریدیم.  برگشتیم خونه،  شام املت گذاشتم. 

یه پتو با صابون شستم،  یسری لباس با دست شستم. 

یه دور ماشین روشن شد پهن شد یکم لباس داشتیم اتو زدم. 

هنوز هفت سین ننداختم،  نمیدونم خونه هستیم یا نه،  برنامه مون اصلا مشخص نیست. 

خونه یکم بهم ریخته شده فردا باید مرتب بشه

 سال تحویل احتمال زیاد میریم خونه پدر همسرم. 

امیدوارم روزهای قشنگی برای هممون پیش رو باشه

سلام عزیزم خوبین  درمورد بیش فعالی سوال داشتم پسر خالم ۷ سالشه همین مشکل و داره تازه میخوایم ب ...

سلام عزیزم 

حتما حتما پیگیر درمان باشین 

دارونخوردن خیییییلی بدتر از دارو خوردن 

دیدم که میگم 

پسرم الان ۳ ساله دارو میخوره  ، نه عوارض نداره‌دیگه باید بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کرد 

این جور بچه ها فکر کن الان کسی تیروئید داره یا از قبیل این بیماری ولی بگه من دارو نمیخورم‌چون دارو ضرر داره 

اینم همینه ، این یک بیماری که با دارو تحت کنترل قرار میگیرن ، مواد شیمیای مغزشون تنظیم میکنه 

من که اگه دارو نبود تا الان فکر کنم اثری ازم نمی موند 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلاااااااااام   

هفته ای گذشت .....

دوشنبه و چهارشنبه رو تنهایی از صبح رفتم بیرون تا آخر شب (با پاهای تاول زده و کمر له و لورده بیهوش میشدم)

امسال واسه خرید عید تنها بودم نه مامان شرایطشو داشت که همراهم بیاد نه همسر‌  

پنج شنبه و جمعه و شنبه رو اختصاص دادم به خونه تکونی مامان جونی که امروز بعداز ظهر تموم شد بعدش موهاشو با کمک خودش رنگ گذاشتم رو صورتش ماسک گذاشتم عیدیشو دادم و برگشتم خونه مون 

و اما خونه خودمون : ظاهرش مرتبه کثیفی پنهان نداره سطلای زباله رو خالی کردم کیسه جاروبرقی خالی شد بازیافتیا رفت بیرون _هفتسینمو چیدم فردا هم برم حموم و ماسک و ارایش و....

روز و روزگارتون خوش  

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

عملکرد مثبتم در سال ۱۴۰۰:


 روزی یه دور انداختنی :اولش با سختی و‌دو دلی شروع شد ولی این روزای آخر با میل بیشتری پاکسازی میکردم  

 

  خونه مون نسبت به پارسال مرتب شده و کثیفی های پنهان زود به زود تمیز میشدن


  چند ماهه با جرم گیر من و رخشا خدافظی کردم  


 وایتکسمو چک کردم دیدم نصفه ی باقی مونده دست نخورده باقی مونده و کلی ذوق کردم که امسال اصلا استفاده نکردم ازش 

 

 ۸۹تا قورباغه دادم 


  از اردیبهشت استارت کتابخونی رو زدم که خداروشکر راضی بودم از خودم


 درد ودل کردن با یه رفیق با معرفت باعث شد اگاه تر بشم نسبت مسایل زناشویی ،...همیشه دعاش میکنم که بهترینا نصیبش بشه

 استارت یه دوره آموزشیه توپ رو زدم ان شالله تو سال آینده ادامه میدم به سرانجام رسید حتما اینجا درموردش حرف میزدم (جدیدا هرکاری رو اولش یا. وسطاش حرفشو میزنم یه اتفاقایی باعث میشه اون کار به سرانجام نرسه نمیدونم شایدم دارم تلقین میکنم و این گفته ام منطقی نیس 

 

 چند دیالوگ و رفتار بد رو ترک کردم (خیلی خیلی سخت بود ولی شد)


عملکرد منفی در سال ۱۴۰۰:


 این دو ماه آخر که همش به دارو درمان گذشت و حسابی هم تو آشپزی کردن شل شدم و مرتب غذا از بیرون میگرفتیم  

صد درصد بازم عملکرد منفی دارم ولی متاسفانه الان ذهنم یاری نمیکنه حسابی خسته ام و روبه بیهوش شدن

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

دوستای قشنگم پیشاپیش سال جدید رو بهتون تبریک میگم 

امیدوارم سال ۱۴۰۱ غرق در عشق و ارامش و سلامتی باشین

به امید دنیای بدون جنگ ......

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

سلام روزتون بخیر. 

اخرین روز اسفندتون مبارک. 

امروز بعد از صبحانه، خونه رو جارو کشیدم و مرتب شد. 

یه عالمه ظرف شستم. 

فشار اب کمه ماشین لباسشویی نمیاسونه لباس بشوره.  باید خاموشش کنم بمونه برای فردا. 

همسرم رو صبح فرستادم سبزه و ماهی خرید انشالله هفت سین بنداریم. 

نهار قراره یچیز حاضری بخوریم. 

یه عالمه ظرف شستم. 

لباسا باید تا بسه بره کمد. 

کمد پسرا باید یه بررسی بشه اضافیاش برن بیرون. 

برم به ادامه کارها برسم. 

امیدپارم لحظه های خوبی در انتظار همگی باشه




ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز