من فردا میخوام تمیزکاری آشپزخونه رو انجام بدم تمیز کردن اجاق گاز ماکروفر سینک وایتکس زدن یه سری ظروف گردگیری و تمیز کردن کابین ها شستن کاورهای لوازم برقی فردا میام میگم کدوماشو انجام دادم!
منم خونم افتضاحه اینقدرکاردارم که فکرشومیکنم میخوام گریه کنم
فردا منتظرتون هستم تو رو خدا تنبلی نکنید بیایید
سلام دوستان من از صبح به دلیل پایین بودن سرعت نی نی سایت نمی تونستم بیام............... اول از همه از رعنا جان ممنونم.......چون همون اولین روزی که این تاپیک رو دیدم....انرژی گرفتم و خونم رو تمیز و مرتب کردم البته سطحی................. با اینکه گذاشته بودم برای روز بعد تمیز کاری رو که مهمون سرزده اومدو کلی برای رعنا جون دعا کردم..........
من یه قانون برای تمیز کاری رو یه جا خوندم..............که هر جا وارد میشید موقع خارج شدن ازش تمیزتر از موقع ورود باشه شده یه کم............... من نمی دونم والا من تو کارهای خونه تنبلم یا همه همینطورن؟؟ بخام یه شام درست کنم انقدر زورم میاد که نگو .............چه کنم دوستان؟؟؟؟؟؟؟ تو رو خدا راهکار بدید.....
من تقریبا همیشه خونم تمیزو مرتبه، این تایپیک رو دنبال میکنم چون نظافت رو دوست دارم و دلم میخواد یاد بگیرم که چطوری خونم تمیز تر باشه. الان که اینجا هستم هیچ کار نکرده ای ندارم همه چیز رو به راه فقط تو فکر نهار فردام همین و بس. یه بچه 8 ماهه هم دارم 
ساناز جوون آفرین پارسا و پارمیس جون خدا رو شکر مهمون داشتی با خونه تمیز ساناز جون من عاشق نظم دادن و تمیزی بودم و هستم و همیشه فکر میکردم اگر خونه دار بودم چه کارها که نمیکردم باردار شدم و استراحت مطلق الان هم هفت ماهه اما دریغ هیچ کاری که نکردم یک طرف نظم زندگیم هم از دستم رفته و حسااااااااااااابی تنبل شدم چون فقط غذا خوردم و خوابیدم تمام زندگیم مختل شده از تلوزیون دیدن حااااااالم دیگه بد شده کسل و خسته ام برنامه ریزی میکنم اما عمل نمیکنم کلی کار عقب افتاده دارم هر روز امروز و فردا خودم میدونم چند تا عامل دخیل هستند اولیش به خاطر سرکار نرفتنم مشکلات مالی هم اضافه شده خودم نمیتونم جایی برم سیسمونیم با سلیقه همه تا حالا خریداری شده من که کلی میگشتم تا از یه چیز خوشم بیاد حالا برا جگر گوشم نمیتونم حتی یه پوشک بخرم خونه خودم نیستم و هر چی سیسمونی تا حالا خریدیم با نایلون و ........بردن ریختن توی خونه.هر کس میره خونه میپرسم میگن انگار بمب منفجر شده؟؟؟؟ خیلی از خریدهام مونده؟؟؟؟؟؟؟ دخترم هنوز اسم نداره از هیچ اسمی هم خوشم نمیاد نمیدونم چرا؟؟؟؟؟؟ خلاصه اینا و مشکلات دیگه باعث شده رشته زندگی از دستم بیرون بره
برای خودم قبل از استراحت مطلقی راهکارهایی داشتم اینجا میگم شاید بدردتون خورد اول اینکه ظروف مهمونی بعد از شستن و خشک کردن سلفون میکشیدم هر 6 تا بشقاب یک سلفون و همینطور کاسه و ... وقتی مهمون بیاد دیگه نمیخواد تک تک ظرفها رو چک کرد برای تمیز بودن.(قبلا ظرف که خشک میکردم میزاشتم کابینت موقع مهمونداری میدیدم بعضی از بشقاب ها لک افتادن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟نفهمیدم ولی اینجوری راحت شدم) چهارشنبه ها حتما کل خونه رو حتی شده سطحی تمیز میکردم چون امکان مهمون داشتن برای پنج شنبه و جمعه زیاده تمام لباسهای داخل کمد که به چوب رختی هستن و براشون کاور کشیدم هم خیلی کمد مرتب تر نشون میده هم لباس دوده نمیگیره تمام کارتن های داخل انباری و جعبه های بالای کمد و ... داخل یه دفترچه یادداشت نوشتم برای همین راحت دسترسی پیدا میکنم و همه جا رو برای پیدا کردن یه چیز کوچیک بهم نمیریزم ظرف و ظروفی که برام کادو میارن و به سرویسم نمیخوره یا ازش دارم داخل یه کمد گذاشتم و همه رو با قیمت تقریبی یادداشت کردم اگر جایی بخوام برم و بدونم فلان ظرف بدردش میخوره یا ازش داره میبرم کادو. هرهفته یک روز سرویس دستگیره و دمکنی و ... میریزم توی ماشین برای هر کاری دستمال با رنگ مشخص دارم مثلا روی کابینت تمیز کردن زرد دستمال گردگیری قرمز و... اینجوری دستمالی که با اون گردگیری میکنم هیچ وقت به زمین نمیکشم لباسها که شسته میشه و باید اتو بشه همه رو اتو میکنم نمیگم خوب فردا که نمیخوام فلان مانتو رو بپوشم اتو نمیخواد بعدا اتو میکنم.
سلام کسی نیمده امروز از بس سرعت سایت داغوون بود من چند بار اومدم دیدم قطع بود خدا رو شکر امروز کلی کارهام و تا الان انجام دادم انگار با نوشتن گذشته برام یادآوری شد و به جنب و جوش افتادم 4 تا کار مهم و انجام دادم خدا کنه همینجوری پیش برم دوستای خوبم منتظرتون هستم
خدا کنه واقعا میترسم رشته زندگی از دستم خارج بشه همه میگن با یه بچه که اصلا خونه و تمیزی معنا نداره؟اما خیلیها هم دیدم نه بازم مرتب و تمیز هستند شما چطوری دوباره برگشتی به قبل کارهارو با بچه چجوری سامان میدی؟
تا چشم بذاری رو هم این مدت تموم میشه باورت نمیشه من توی بارداری چقدر کار واسه انجام دادن داشتم که روی هم تلنبار شده بود مادر ندارم هیچکسم به جط شوهرم کمکم نبود
اشتباه نوشتم به جز شوهرم کسی کمکم نبود اما بعدش خوب شدم بعد از زایمان خودمو ننداختم تا 10 روز خواهرم پیشم بود اما بعد تنها شدم البته من درد سست هم نیستم
آخی عزیزم چقدر سخت. من بعد از 5-6 ماه باید برگردم سرکار مامانم هم دیگه کم آورده باید بچه رو بزارم مهد از الان همش فکرم درگیره که ای وای نی نی هر دو ساعت شیر می خواد هر 2-3 ساعت یه بار جیش داره باید براش وقت بزارم کی باید چه کارهایی انجام بدم توی مهد چی باید براش بزارم؟چند دست لباس و پوشک و ....... چه جوری از مهد تا خونه بیارمش؟آخه محل کارم به خونم دوره و می خوام مهد محل کارم بزارم خلاصه که ........
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=863356&PageNumber=1 ختم قران برای پدرم .لطف کنید و بزرگواری کنید شرکت کنید امیدوارم خدا حاجت قلبیتونو براورده کنه
رانا جان پیشنهادم بهت اینه که اول تمام کارایی که داری رو ریزو درشت روی کاغذ بنویس بعد اولویت بندی کن،،، یه عالی بگو و به خودت یه تکونی بده.... مثلا تو اینترنت سرچ کندچندتا اسم خوشکل واسه دخترت پیدا کن بعد با همسرت مشورت کن ودر نهایت یکی رو انتخاب کن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز