2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044420 بازدید | 88227 پست

سلام عشقااا  امیدوارم خوب باشه حال دلا 💖

دخترا من نمی دونم چرا  از اون روز   اعتیاد به کیک خونگی پیدا کردم 😑  یعنی روز درمیون با بدبختی  پختم و هربار نصف بیشترشو  "خ و د م"  بهتره بگم  بلعیدم تا خوردم !!!  والا  ! نمی دونم  چم شده 

الانم میخوام دوباره 😫😫 سه چهار روزی هست دیگه نپختم    فردا  تونستم درست کنم ان شاءالله  😑😑😑 

بله انواع و اقسام مَرَز ها که  کم نیستن تو دنیا !!

تااازه یکم داشتم بعدزایمانم لاغرتر میشدما !!


امروز هم یه عااالمه لباس شستم  فقط اندکی دستی مونده با دوتا روفرشی ! 

یه بهم ریختگی فجیع رو مرتبیدم و

بعععد یه جاروی اساسی  زدم  اما با گردگیری بسیار سطحی 

ناهارم که پختم کارنلین جونم 😅😅

و دیگرررر    نماز ظهرمو خوندم  عصرمو نه !!! 😑  

تعجب نکنید  چون خودمم متعجب و البته غصه دار شدم که چرا اینجوری شد !!! 

کار بشدت مفیدم این بود که یه کمد داریم زیر پله ی حال 

اونو اساسی ریختم بیرون تمیزش کردم  البته دوست دارم یه بار دیگه هم جانانه توشو دستمال بکشم اون دستمال کشیدنم یکم بهم نچسبید !!

یه طبقه شو کامل خالی کردم  و دکوری های روی میز TV 

(اعم از گلدون و جاشمعی )  رو اونجا پناه دادم فعلا  از دست دخترکم !!  تا وقتی کسی خواست بیاد زود بتونم بچینم سرجاشون دوباره !! آخه اینجوری هم بدون دکوری  میز جان بینهایت کچله !!  

دوتا شون هم که متناسب با دکور اتاق خواب خودمون بود فعلا تبعید شدن اونجا 


و در آخر رفتیم بیرون و به مادر همسر سرزدیم 


دخترا  شما هم این روزا مثل من پر از واهِمه هستین یا فقط من اینجوری ام ؟!  یه چیزی بگین خوب شم   آخه روند جامعه جوریه که  حتی اهدافم هم دارن رنگ میبازن برام انگار !! 


 مگه اینکه تغییرشون بدم 🤔


آخه مثلا الان هدفم تدریس زیسته  بشینم خودمو بکشم برسم بهش  تا سه چهارسال دیگه  اصلا آیا بدرد میخوره تو این جامعه ؟ آخه همش حس میکنم  خدای نکرده روزهای سختی رو شاید درپیش داشته باشیم 

فکر میکنم ظهور امام مون نزدیکه ان شاءالله  اما یکم از سختی های قبلش واهمه دارم 

اینا رو نگفتم که شما رو هم به واهمه بندازم گفتم که 

یه چیزی بگین خوب شم بشینم سر زندگیم و تلاشهام برای موفقیت 




" اللهم عجل لولیک الفرج " 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بچها بچها بچها  🤦‍♀️😆

یه شیشه ی خالی و تموم شده ی شربت سرماخوردگی پسرم  دو روز روی میز نهار خوری بود  دقیقا وسطش !! 

نمی دونم چرا نمینداختمش دور 🤣🤣

فک کنید روی میز و همه جا رو مرتب میکردم  اما اونو دست بهش نمیزدم نمی دونم چرا !!! خخخ 

حتی زیرش هم بر نمیداشتم دستمال بکشم !!! 

وقتی انداختمش دور  تازه متوجه جریان شدم و کلی خندم گرفت 🤦‍♀️🤣🤣 و جالبه دقیقا از همون لحظه هم تو این فکر بودم که بیام بگم شماهم بخندین 


(البته درمورد علتش بگم که  کارهامو  سرسری و عجله ای و یه دستی   در حالی که بچه هم بغلم بود  انجام میدادم   و یبار که خاستم بندازم بره همون روز اول دخترم بغلم گریه میکرد  منم وسط گریه های شدیدش مغزم هنگ کرد یلحظه که این شیشه ایه جنسش  آیا بندازم تو کاغذا باید  کجا بندازم؟؟!!🤣🤣🤣)

و چون باید بچه مو آروم میکردم  گفتم ولش کن بعدمیام میندازمش دور  🤣🤣   اینجوری بود که تا دو روز تبدیل شده بود  به یه چیز ممنوعه  خخخخخ

یه جا بگین باز  کله  مو  بکوبم من !! آخه  انگار یه پروژه شده بود که یه ثانیه هم وقت نداشتم راجع بهش فکر کنم خخخخخ 🤣🤣🤣  



برای شما پیش نیومده اینجور کارا !!¿

" اللهم عجل لولیک الفرج " 
ممنون از جمع خوووب و مفیدتون خانم های موفق و دوست داشتنی❤️🌹


چقدر ازتون انرژی گرفتم با اینکه پریود بودم و روز اول و خیلی کسل و کمر درد اما کاری ک چند وقته تو ذهنمه امآ تنبلی نمیذاشت رو انجام دادم اونم ۱۲ شب!!!! تمیز کردن کابینت های سفیدم ک خیلی لک و کثیف شده بودن .... خدارو شکر الان خیلی حالم خوبه از انجام کار مفیدم....

اگر ازتون انرزی بگیرم و به درسام برسم که همش ازشون فراری ام و عقب ميندازم درس خوندنم رو...نور علی نور میشه...انشاالله 


دوستان تجربه ای دارید در مورد لک رو کابینت لمینت سفید ؟؟ هرچه  میکشم اونجور ک دلم میخواد چربی اش نمیره و صاف و تمیز و یکدست شه ... 


سرکه و مایع ظرفشویی قاطی کردم نشد، تاید و وایتکس قاطی کردم نشد ک نشد ...🙄


سلام خانوما 

امروز طبقه پایین و ب طور اساسی مرتب کردم کوهی از لباس ها رو تا کردم و گذاشتم تو کمد های اعضای خانواده و دو دور هم لباس های تازه رو پهن کردم همه جا رو هم جارو برقی گرفتم 

با مامانم رفتیم خیاطی چند تا مدل لباس براش  انتخاب کردیم تا بعد ک ببینیم لباس حاظری قیمتش خوبه یا این ک بدیم بدوزن 

شب هم مهمون داشتیم 

لیست تمام کارهایی ک قبل عروسی باید انجام بدم و نوشتم 

قرص کلسیم و داروهام✔ ۸ لیوان آب ✔ 

من میتونم گریه گمشده رو بشنوم                                        من میتونم حقیقت پنهان رو بشنوم                                              سایه ها مارو صدا میزنن 🥀                                                            من طلوع ترس رو میبینم                                                                اره اما همیشه امیدم پایداره                                                            ما قهرمان هستیم ⚔ قهرمان ها در تاریکترین زمان                      وقتیکه هیچ نوری نیست ولی ما بالاتر میریم💥                             تمام امید و روشنی پنهان شده ولی ما باید زنده بمونیم   

سلام صبحتون بخیر .

برنامه دیروز من 

از شب قبل نخود و لوبیا خیس کردم برای ابن فصل پخته داشته باشم تا هوس آش کردم کاری نخاد پختمشون بسته بندیشون کردم .

ناهار درست کردم 

رفتم تره بار خرید هفتگی انجام دادم 

حقوقمون واریز شده بود رفتم قسط ها پرداخت کردم 

کلی ظرف بود شستم 

حیاط شستم 

ملحفه و یه چیزایی تو حیاط آب کشیدم ک بارون دیشب دوباره نابودشان کرد 

نون خريدم 

نبات خريدم 

اومدم خونه برنج دم کردم 

بعد شام ظرف ها شسته شد و گاز پاک شد و سینک برق افتاد 

حالا برنامه امروز 

جمعه کردن ظرف های شسته شده 

آبکشی لباس های حیاط ک زیر بارون بودن 

رفتن ب خانه بهداشت 

پاک کردن کابینت های کل آشپزخونه 

جارو کشیدن 

پاک کردن سرامیک ها 

پوست کندن بادمجان و سرخ کردن و فریز کردن برای مواقع خاص مثلا یهو هوس کشک بادمجون میکنم 

دیگه هرچی پیش آید خوش آید ‌‌‌...



سلام صبح بخیر 

از دیروز بگم 

6 پاشدم چای دم کردم و ناگت گذاشتم سرخ بشه برای نهار پارسا و چاشت بچه ها 

با کلی بدو بدو و این یادت نره و اونو بپوش و... وسایلشون رو آماده کردیم و راهیشون کردم (شب کمر درد بودم گفتم میرم یکم دراز میکشم و پامیشم به کارا میریم خوابم برد و همه چی موند برای صبح) 

بچه ها که رفتن یکم تی وی دیدم و یکم گوشی

صبحانه نیمرو زدم برای خودم 🤪 

بعد فایل صوتی استاد امینی خواه از کتاب آنسوی مرگ رو پلی کردم و رفتم سراغ کارها 

همسر لپه خیس کرده بود آخر شب، قیمه بار گذاشتم و برنج خیس کردم 

کلی ظرف از شب مونده بود شستم 

آشپزخونه رو مرتب کردم 

شد حدود 11 و صوت به افکاری انداخت منو که حس کردم دارم میترسم و به این نتیجه رسیدم اصلا محمد خیلی خوابیده برم بیدارش کنم 😬 اصلا هم ربطی به ترسم نداشت 🤪

ایشون که بیدارشدن و فقط چای خواستن و صبحانه نخوردن و مشغول بازی شدن 

منم بقیه ظرفها رو شستم و دیدم کمردردهستم و رفتم دراز کشیدم و بقیه صوت رو گوش دادم 


یکم بهتر شدم بلند شدم برنج دم کردم و تو خورشت گوشت قلقلی ریختم 

همسر و ثنا و علی اومدن پارسا هم که نهار مدرسه بود، نهار خوردیم و جمع کردیم 

کلی لباس به کمک محمد تا  زدیم و گذاشتیم تو کشوها 

یکم دراز کشیدیم 

ساعت 5 جلسه مدرسه پارسا بود و تو یک مدرسه دخترانه برگزار می‌شد، رفتم دیدم دبیرستان خودم بوده و کلی ذوق کردم، 😍(اسمش عوض شده و از یک سمت دیگه هم آدرس داده بودن و تا نرسیدم متوجه نشده بودم) 


جلسه طولانی اما مفید بود البته همسرم کلی غر زد که اصلا که چی و چه فایده و... 

موقع ثبت نام اعلام آمادگی برای همکاری با مدرسه کرده بودم و یهو دیدم اسمم رو مانیتور اومد و باید برم سخنرانی کاندیداتوری انجمن 🤪

دیگه یک نطق تاثیر گذار کردیم که همسرم کف کرد،. قبلش میگفت برو انصراف بده، رقبا کلی دکتر و ارشد بودن اما هیچکدوم شهرزاد که نمیشدن 😌 

بچه ها هم شونصد بار زنگ زدن 

دیگه سریع اومدیم و منتظر نتیجه آرا نموندیم (حالا پیش خودمون بمونه  درسته من نطقم خوب بود اما اونا سوابقشون بهتر بود و رای نمیارم 🤭) 

بعد هم رفتیم یک فروشگاه جینگول فروشی و برای دوست ثنا هدیه خریدیم، دلم میخواست با آرامش همه طبقات و قفسه هارو ببینم اما باز اونجا هم هم بچه ها و هم بنگاهی ها که قرار بود مستاجر بیارن رگباری زنگ زدن 😒


دیگه سرعتی برگشتیم 

یکم به علی کمک کردم برای تکالیفش اما خوابش میومد و گفتم بمونه صبح 

 از اینحا به بعد از دسترس خارج شدم و گفتم هیچکار نمیتونم بکنم، ثنا یکم جمع و جور کرد، همسرم هم به بچه ها رسید 

فقط شام رو گرم کردم و باز آوردن و جمع کردن رو بچه ها انجام دادن

کلی هم اشغال جمع شده بود پارسا برد 

برای محمد کتاب خوندم 

چند صفحه هم درس خوندم و خوابیدم 

صبح از 5 و نیم بیدارشدم و یکم بعد شروع کردیم با علی مشق نوشتن خیلی زیاد بود و معلمشون گفته بود صورت سوال رو هم بچه ها بنویسن، دیدم فرصت نمیشه و خودم نوشتم و برای معلم یادداشت گذاشتم 

ثنا هم بچم چاشت ها  و برنامه علی رو آماده کرد و راهی شدن 


رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند

سلام دوستان قدیمی و جدید 

یه گزارش از هفته ای گذشت بدم خدمتتون💪💪💪

❤وقتی رسیدیم مشهد به سختی مریض شدم که با دوتا واکسنی که همسرجان زدن سرپاشدم و تونستم از مشهد لذت ببرم.


❤بعد از ۵ روز از مسافرت برگشتیم و رو دور تند خودم ، ۵بار لباس شویی روشن و لباسها پهن و جمع شد تو کمد.

دوش گرفتیم و ظرفها شسته و چمدون جمع شد و خونه مرتب شد.ناهار با همسر بود و شام بامن.

کیک برای مهمونامون درست کردم و میز برای پذیرایی چیدم.

خونه هم که قبل رفتن برق انداخته بودم و کاری نداشتم.


❤تو سفر کلی خرید برای خودمون انجام دادیم که هم به صرفه بود و هم حال خوب کن😍خوش به حال مشهدیا.


@zahra009       جون برنامه ام رو برای ادای روزه ها نوشتم.

از شنبه تا چهارشنبه روزه میگیریم(۵روز درهفته) و روز پنج شنبه روز باشگاه و ورزش هست و روز جمعه روز خانواده و خونه تکونی.

البته برنامه ام موند برای دو هفته ی بعد به علت (پ)و واکسن ۸ماهگی بچه هام.

❤آزمون سردفتری ۲۵ آذرماه هست.بیشتر وقتم رو به مطالعه اختصاص میدم.برنامه ی مطالعاتی ام رو هم به طور فشرده نوشتم.

امیدوارم از پسش بربیام.


اگه لایک میکنم ولی نتونستم کامنت بزارم ؛ بدونین که میخونمتون ولی مجال پاسخ نیست.

خداحافظ عزیزان من😘😘😘

شروعی دوباره ۱۴۰۳/۷/۲۳شروع:۷۳  الآن:۷۰ هدف:۶۲

سلام   برنامم برا امروز به امید خدا 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

ظرفای ابچکون جمع بشه 

باشگاه برم 

نهار میخوام برم خونه مامانم 

سفره ی  صبحونه جمع بشه و ظرفاش شسته بشه 

آشپزخونه مرتب بشه 

عصری برم بیرون خونه ی مامان بزرگم  یا عمم 

بیام خونه شام درست کنم 

ظرفای شام شسته بشه 

گاز تمیز بشه 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
همه این کارها رو تو یه روز؟

آره خدارو شکر میشه فقط اگر اتلاف وقتهام مدیریت بشه.

    آهای خوش اندامها سلام.                        گروه بنفش  من یکبار ۱۲ کیلو کم کردم بازم میتونم. قد:157. وزن اولیه:۶۹.۵____۶۸.۸____۶۷.۴_____۶۷.۱___۶۶.۱___۶۵.۷_____۶۴.۹  هدف اول:65     هدف دوم:60    هدف نهایی:55      تاریخ شروع رژیم140۱/۱۱/۰۱زندگی ریموت و کنترل نداره بلندشو خودت عوضش کن......!
رومینا جان حتما رسپی راحتی داره و خوش پخته...دستورش بذار لطفا

سلام عزیزدلم 

نه والا ! دستور همون کیک ساده است که از قدیم الایام بوده !! 

ولی چشم بازم میام سرفصت میگم حتما 


الان اومدم  بپرسم دوستان کسی از این باشگاه کارآفرینی استیلا  اطلاعی داره اینجا ؟؟

" اللهم عجل لولیک الفرج " 

سلام سلام روز بخیر و شادی. دیروز ۷۵٪ کارهام رو انجام دادم.

نماز صبح قضا  نماز ظهروعصر شستن دستی لباس❌ ذکر روز✔️دعاوزیارت روز✔️۲۰۰ الحمدلله✔️ ۵۰۰ استغفار✔️ ۴۰ تا تکاثر✔️ چهار تا سوره✔️ هزار و یک بار یاودود✔️گردگیری❌ تمیز کردن دم در✔️ تهیه شام✔️ انداختن یه دور انداختنی✔️ تمیز کردن یک جای خونه❌ مرتب بودن آشپزخانه✔️نماز مغرب✔️ نمازقضای من✔️ نمازقضای دایی✔️ کار کردن✔️ کار ن❌نشد چونکه ایتام کار نمیکنه متاسفانه. ماسک مو و صورت و ناخن✔️تمیز کردن صورت❌ورزش❌ دوش❌ قرآن✔️ قرآن با ت✔️ حافظ✔️ مطالعه✔️کتاب خرده عادتها رو شروع کردم. تمرین خوشنویسی❌ مرتب بودن خونه✔️ ساعت ۲۲ خوابیدن✔️

    آهای خوش اندامها سلام.                        گروه بنفش  من یکبار ۱۲ کیلو کم کردم بازم میتونم. قد:157. وزن اولیه:۶۹.۵____۶۸.۸____۶۷.۴_____۶۷.۱___۶۶.۱___۶۵.۷_____۶۴.۹  هدف اول:65     هدف دوم:60    هدف نهایی:55      تاریخ شروع رژیم140۱/۱۱/۰۱زندگی ریموت و کنترل نداره بلندشو خودت عوضش کن......!
ممنون از جمع خوووب و مفیدتون خانم های موفق و دوست داشتنی❤️🌹 چقدر ازتون انرژی گرفتم با اینکه پریو ...

سلام عزیزم،منم کابینت هام سفیده،سیف قرمز میزنم خیلی خیلی کم،سریع با دستمال نم دار غیر پرز دار میکشم روش و سریع با دستمال خشک خشک اش میکنم،براق میشه و لک هم نمیمونه😍

سلام عشقااا  امیدوارم خوب باشه حال دلا 💖 دخترا من نمی دونم چرا  از اون روز   اعتیاد ...

تدریس زیست اگر هدف ات هست،سه چهار سال طول نمیکشه،نهایتا شاید یک سال❤️البته برای من دو سه ماه،ولی با توجه به بقیه ادما گفتم یه سال❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز