سلام صبحتون بخیر
من از این هفته بگم
خداروشکر بچه ها بعد از یک هفته مریضی از اول هفته دوباره رفتن مدرسه و دوباره نظم برنامه برگشت به حالت عادی
صبح ها بعد از راهی کردنشون حال و اشپزخونه رو مرتب میکنم و مقدمات نهار رو آماده میکنم و ماشین لباسشویی رو هم روشن میکنم،
ظرف میشورم و بعدم میرفتم سراغ گوشی و تو روزای اول هفته خیلی بیشتر از تایم مجاز وقتم رو گرفت
بعدم تا محمد بیدار شه اندکی درس
بعد رسیدگی به محمد و آشپزی و پهن کردن لباس و مرتب کردن اتاق خواب (محمد آقا باز میان رو تخت ما) و جارو حال و یکی در میون هم پذیرایی
همزمان کتاب صوتی هم گوش میدادم (دوباره عادتهای اتمی رو شروع کردم)
بعد هم که اهالی خونه میان و نهار و استراحت و عصرها هم تایم تکلیف و مطالعه بچه هاست و سعی میکنم منم بخونم اما خیلی اون موقع بازدهی کمی دارم چون هی صدام میزنن یا سوال میپرسن
شام هم معمولا آشپزی نکردم این چند روز و هر چی از ظهر مونده و تو یخچال بوده خوردیم
پروژه اضافه هم بادمجون سرخ کردم برای فریزر، باید بازم بگیریم ✅
کدو سرخ کردم، کم بود و همون سر گاز توسط علی و ثنا و البته مادرشون خورده شد 😁
هویج نگینی کردم برای تو فریزر، ✅
سخت بود اما خوشحالم بابتش چون هر دفعه یکم میگیریم چند تا دونه تو سوپ مصرف میشه بقیه خراب میشه
گل کلم هم بسته بندی کردم برای چند وعده خورشت ✅
برای سوخاری هنوز نخریدم
دو روز هم حرم و مراسم تشییع شهدا رفتم 🖤
یک روز رفتم خونه مامانم، خواهر کوچیکه از تهران اومده و فکر کنم به همون یکبار باید بسنده کنم برنامم پره تا آخر هفته ☹️
امروز عصر هم جلسه مدرسه پارسا باید شرکت کنم و فردا هم تولد دوست ثنا 😍(کلی هم ذوق دارم 😬 یادم نیست آخرین بار کی جشن رفتم حالا چه تولد چه عروسی و...)
به جز درس و عادتهای اتمی کتاب حقوق زن در جامعه اسلامی رو هم دارم از طاقچه میخونم و خیلی خوبه به نظرم 👌
اوه اینو یادم رفت بگم پروژه سنگین تمیز کردن اتاق علی و محمد هم با موفق تموم شد، و بعدش هم خودشون تمیز نگه داشتن تا الان،،،، بر طبل شادانه بکوب 🎉🎉🎉