2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044853 بازدید | 88245 پست

سلام خواهریا . گزارش شنبه . 

دیشب برناممو نوشتم و از این قرار بود که ساعت 4 و نیم بیدارشم و تا 7 و نیم نیمی از کارامو بکنم و دوباره بخوابم . ولی نشد 

خب ساعت 5 و ربع بیدارشدم تند وضو گرفتم و نماز خوندم همسرمو بیدار نکردم چون نزدیک قضا بود 

قران خوندم
سوره یاسین خوندم
چای دم کردم
لباسای زمستونی پسرارو دراوردم
یه دور لباس ریختم ماشین 

دارو همسرم دادم
صبحونه حاضر کردم پسرارو بیدار کردم صبحونه خوردیم
ظرفاش جمع شد .
پسرارو کمک کردم و راهی
راس ساعت 7 خونه خالی از گل پسرام شد 😊
رختخوابای پسرارو جم کردم .
اتاق پسرارو مرتب کردم
گاز پاک کردم
شیر زعفران درست کردم
کلی ظرف شستم
قورمه سبزی بار گراشتم
حیاط،جارو زدم
یه دور لباس دیگه ریخته بودم لباسشویی دراوردم به همراه قبلی ها پهن کردم . جاشون نشد روهم پهن کردم 😬

به مرغا آب و دون دادم .
ساعت 8 و نیم شد
اومدم تاپیک و کمی هم لغات زبانم مرور کردم همراه با استراحت .
ساعت 9 پاشدم 

به همسرم میوه دادم
آشپزخونه رو جارو و مرتب کردم .
هال مرتب و جارو شد . 

به مرغا اب و دون دادم . 

و پلو درست کردم . 

انار آب گرفتم .

تماس گرفتم به دختر عموش بره دنبال محمد . 

لباسارو از رو بند جم کردم و کمی دیگه تو سبد مونده بود پهن کردم . 

راس ساعت 11 و سی دقیقه کوچکترین عضو خانواده ورود کردن . بعد یاسین و اخرم طاها . ساعت شد 12 و نیم . 

پسرا مشغول تکالیفشون شدن . 

منم نماز خوندم . 

و کمی هم به سخنان گهربارشون گوش فزا دادم .

طاها خیلی زود مشقاشو تموم کردو نگاره شو هم خوند . 

اقا یاسین تا ساعت 6 مشغول بود . 

ساعت 1 و ربع غذا کشیدم . 

سر سفره بودیم مادر همسر اومدن . 

غذا خورددیم . بلافاصله ظرفاشو مثا خانوم زرنگا شستم . 

دترو ساعت 2 همسر جان دادم . 

و لای حرفام میگفتم که خیلی خوابم میاد و دیشب خوب نخوابیدم . 

همسرم رفت خوابید . 

و من دعا کنان که خواهر و مادر همسرم برن . بالاخره رفتن و من نیز رفتم به زور خودمو خوابوندم که شب بتونم بعد خوابیدم پسرا درسمو بخونم زعی خیال باطل😕

خوابیدم تا 4 و ربع . 

🖤🖤🖤🖤

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام خواهریا . گزارش شنبه .  دیشب برناممو نوشتم و از این قرار بود که ساعت 4 و نیم بیدارشم و ت ...

یه جا ارسال نشد 

چای گرم کردم دادم همسرم .

هال و پذیرایی مرتب کردم . 

تکالیف طاهارو برای معلمش ارسال کردم 

چندتا صوتی هم باید میخوندن که خداروشکر خودش انجام داد بدون کمک من 😍😍

چند صفحه قران خوندم .

نماز خوندم . 

ساعت 6 مشغول اتو کردن لباسا شدم . خیلی بودن و من سطحی و سریع ،اتو زدم . 

همزمان هم شیر زعفران دادم اهل خونه.  

به بهانه های محمد میرسیدم .و یادم نمیاد دیگه چی .  

لباسارو آویز کردم داخل کمدا گذاشتم . 

تاکردنیارو تا کردم و جا دادم .

شد  7 و نیم. 

و غذا گرم کردم دادم پسرا خوردن .

همسرم گفت شام نمیخواد خودم هم تنهایی خوردم . 

ظرفاش،شسته شد . در طول روز هم همش،ظرف میشستم که نمیدونم کی و کجاهابود 

غذا ی مونده قابلمه هارو داخل ظرف غذا گذاشتم یخچال . 

و درنتیجه شستن قابلمه ها موند واسه فردا . 

گوشتم گراشتم بیرون برای آبگوشت فردای همسر جان . 

پسرا کیفاشونو اماده کردم و کلی بریز بپاش کردن . جم شدن . بالاخره خاموشی زدم راس ساعت 9 و نیم خوابیدن . 

ومن نیز به خیال درس خوندن بیدارموندم ولی باز همسر جان فرصت رو غنیمت دانستن و مرا گرفتن به صحبت و خب نتیجه اش خوب بود همزمان هم گزارش مینوشتم و لایک میکردم 😉دارو ساعت 10 همسرم رو دادم ❤

و الانم فک کنم خیلی وقته مشغول نوشتنم و اینو ارسال کنم و برم بخوابم . 


و اینم بگم در طول روز همش به کارای شخصی همسرم هم میرسیدم که از گفتنشان معذورم . 


شب خوش 

التماس دعا 

🖤🖤🖤🖤
بباشه چشم .  استعدادیابی فکر نکنم جای ما باشه .  همون یه سال رو جهشی بخونه خیلیه واسش 😂 ...

استعدادیابی تهران زیاد هست،جاهای معتبر،اگه خواستین معرفی کنم بهتون❤️البته تو شهر خودتونم سرچ کنید حتما هست❤️من بچه ی همسایه مون رو دیدم،تشویقش کردم،اون موقع خودم دبیرستانی بودم،الان اون بچه و خانوادش سالهاست رفتن المان و زندگی بسیار خوبی دارن،اون موقع دبستان پنج کلاسه بود،امتحان یکجا ازش گرفتن فک کنم ۱۱ یا ۱۲ سالگی اونجا رفت دانشگاه❤️

سلام مهربون بانوها

صبح و روز یک شنبتون بخیر

برنامه روز شنبه من

ساعت ۶:۳۰ بیدار شدم

لباسای همسرمو آماده کردم و پوشیدن و رفتن

صبحانمو خوردم

آبچک جمع شد

ظرفهای صبحانه شسته شدن

سینک و گاز دستمال کشیده شد

کابینتها و میز نهار خوری دستمال کشیده شدن

کف آشپزخونه جارو خورد

ساعت ۸ خواستم قورمه سبزیمو بار بزارم ک دخترم بیدار شد

صبحانه دادم بهش ک اصلا نخورد امروز از دنده لج بیدار شده و کارم ساختس

رو تختی مرتب شد

نهارمو آماده کردم

ی خورده فلفل کباب کردم ک باهاش ترشی فلفل کبابی درست کنم

لباسای بند رخت جمع شدن و اتو و تا شدن

ی دور لباسشویی زده شد و لباساش پهن شدن

ترشیمو آماده کردم

نهار خورده شد و ظرفای سینک جمع شد

حدود ۱ ساعتی خوابیدم بعدش همسرم بیدارم کردن و چون آنکال بودن باید میرفتن بیمارستان و منم رسوندن خونه بابام

خونه پدر و مادر ک کلا بهشته بهشت خیلی خوش میگذره همیشه

شام رو با کمک بابام درست کردیم(مامانم سرکار بودن) و ظرفاشو هم شستم و بهدش همسرم اومدن و باهم برگشتیم خونه

ظرفهای نهار شسته شدن

روتین پوستی انجام شد

ساعت ۱۱ هم خوابیدیم

پیام های یک عدد له رو میخونید😅 در حال قورت دادن قورباغه های بسیار بزرگی هستم😅 که مدت هاست عقب ان ...

ماشالله به آوین جون پرتلاش ما

کیف میکنم انقدر پرانرژی هستی

ماشالله با این حجم کار اصلا غرغر ازت نمیشنوم.عالیه.

به امیدخدا به هدفت برسی

این نیز بگذرد...                                                       
یه جا ارسال نشد  چای گرم کردم دادم همسرم . هال و پذیرایی مرتب کردم .  تکالیف طاهارو ب ...

پاییز عزیزم شما هم مشغله ت خیلی زیاده.

بعنوان یه دوست مجازی که یه گوشه کوچیک از کارات رو برامون مینویسی و باهات آشنایی دارم، پیشنهاد میکنم درس خوندنت رو برای یه زمان مناسب که یکم پسرها بزرگتر بشن و مستقلتر ، موکول کنی.

خداییش اراده و انگیزت ستودنیه و خانم بسیار قوی ای هستی اما خواهرانه فعلا درسو بذار کنار😘😘😘

میبوسمت از دور و برات بهترینا رو میخوام .

امیدوارم حرفمو به دل نگیری و بهش فکر کنی فقط.


این نیز بگذرد...                                                       
استعدادیابی تهران زیاد هست،جاهای معتبر،اگه خواستین معرفی کنم بهتون❤️البته تو شهر خودتونم سرچ کنید حت ...

چرا خودت مرکز استعدادیابی نمیزنی آوین جون؟!!! 

فعلا تو گزارشات دونمونه موفق خوندم.

بعنوان کسب و کارجدید بهش فکر کن😉

این نیز بگذرد...                                                       

سلام   برنامه ی دیروزم 

بشینم برا خودم برنامه بریزم ❌

پسرم مدرسه نفرستادم   ✅ازش پرستاری کنم و‌دارو هاش  بدم‌

نهار درست کنم برا خودم ✅

تخت و اتاقم مرتب بشه ✅

ابچکون جمع بشه ✅

اشپزخونه مرتب بشه ✅

پذیرایی مرتب بشه ✅

شام درست کنم ✅

ظرفای شام بشورم ✅

گاز تمیز کنم ✅

نهار فردای همسرم درست کنم ✅

نمازا خونده بشه✅✅

لباسا ابکشی بشه ✅

باشگاه برم ✅

دوش بگیرم ✅ 

جانبی    دیروز مامانم اومد خونمون چند ساعت بود  پذیرایی شد رفت 

شله زرد درست کردم برا اولین بار از خودم عالی شده بود 

تن درد داشتم  فکر کنم از پسرم سرما گرفتم  سرما که چه عرض کنم  من که میگم کروناست  


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

برنامه ی امروزم 

امروز فریزر وارسی کردم و هر چی اضافه بود یا مدت زیادی بود دراوردم که امروز فردا باهاش غذا درست کنم   امشب ، فردا ، نهار همسرم   ۴ وعده اینا میشد 

 رژیمم میخوام دوباره به صورت جدی از فردا شروع کنم 

تخت و اتاقم مرتب کنم

برم دنبال پسرم مدرسش 

نهار درست کنم 

و نهار فردای همسرم 

ظرفا رو بشورم 

گاز تمیز شه 

نمازا خونده بشه 

پذیرایی و اشپزخونه مرتب بشه 

برم بازار هفتگی 

صیفی جات شسته بشه و تو یخچال بره 

شام دررست کنم دلمه ی برگ مو  

با پسرم درساش کار کنم 

سطل زباله خالی بشه 

ظرفای شام شسته بشه 

اتتقا برقی کشیده بشه 

پذیرایی و اشپزخونه  طی کشی بشه  

داروها خورده بشه 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
چرا خودت مرکز استعدادیابی نمیزنی آوین جون؟!!!  فعلا تو گزارشات دونمونه موفق خوندم. بعنوان کسب ...

حقیقتا فعلا به فکر هستم همینایی که ایجاد کردم رو حفظ کنم و رونق بدم😅از لحاظ جسمی توان بیشترش رو ندارم فعلا😅و اینکه به احتمال ۸۰ درصد برم از ایران،برا همون دارم پول جمع میکنم❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792