2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2044961 بازدید | 88245 پست

گزارش یکشنبه . 
بیداری ساعت 5 وضو گرفتیم و نماز خوندیم . قران تلاوت کردم و صبحونه اماده کردم و خوردیم و پسرارو بدرقه کردم و کمی درس خوندم ساعت 9 خوابیدم تا 10 و نیم . 
بیدارشئم اماده شدم رفتم دنبال محمد . برگشتم و همسرمو اماده کردم که بره برای شیمی درمانی غذا خوردیم و ساعت 1 و نیم حرکت کردند .منم حوصله ی هیچی نداشتم . نمازمو خوندم کمی مطالعه و ساعت 3 تا 5 هم رفتم خونه مامانم و کلا کار مفیدی انجام ندادم . شبم ساعت 8 و نیم خاموشی زدیم 


گزارش دوشنبه .
بیداری ساعت 4 و نیم . نماز خوندم . پسرارو بیدار کردم نماز خوندن . قران خوندم .😎


 صبحونه اماده کردم . لباس انداختم ماشین . ظرف شستم . صبحونه خوردیم و پسرارو بدرقه کردم 😇

. خونه رو مرتب کردم . به مرغا اب و دون دادم . ☺


یه حساب کتاب داشتم انجام دادم .😇

 ساعت 7 و ربع شروع کردم به مطالعه و حلاصه نویسی فلسفه اونایی که قبلا خونده بودم . بعد فنون خلاصه کردم .😬 کلی وقتمو گرفتن و تصمیممو عوض کردم که خلاصه نویسی نکنم همون از کتاب بخونم و کتابو رنگی رنگی کنم باصرفه تره 😁

همزمان برای ناهار عدس پلو درست کردم و لباسارو پهن کردم . یه نیم ساعتم تلفنی صحبت کردم 😕
نخود هم پاک کردم خیس کردم تا فردا تبدیل کنم به مواد فلافل ظ😇

ساعت 11 اماده شدم و رفتم دنبال محمد اومدم لباسارو جم کردم تا کردم و جا دادم . 

غذا خوردیم و یاسین و طاها اومدن و شروع کردن به ریختن کتابا و تراشیدن مدادا و یه کارتن کیک که تموم شده بود و تیکه تیکه کردن و ریختن منم باز اینارو جم کردم 😬

پضو گرفتم نماز خوندم  ❤

طاهاجون مشقشو نوشت . ❤
ظرفای ناهار شستم خونه رو کمی مرتب کردم ☺

یاسینم ساعت 4 شروع کرد به نوشتن مشقش و تا 8 منم کمکش میکردم . هنوز مشغول بود که 8 خاموشی زدم گفتم ادامشو فردا بعد نماز صبح بنویس . 😬
منم از وقتی پسرا اومدن خونه کتاب رشد دستم بود تا شاید کمی بتونم بخونم که نشد 😬


🖤🖤🖤🖤

عزیزای دلم خیلی خیلی ممنونم از تبریکهاتون 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

زنده و پاینده باشید .

ببخشید که تک تک ریپلای نکردم .

انشاءالله سال پیش رو در کنار دوستهای مهربون و دلسوزی مثل شماها بیشتر اهدافم تیک بخوره و انجام بشه .😍😍

دوستیهامون پایدار باد .🤲🤲

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

و گزارش امروز . 

دیشب همسرم ساعت 11 رسید خواب بودم تماس گرفت که نزدیکه . منم تندی املت درست کردم . 

همسر جان اومدن و با املت پذیرایی شدن 😁 خب قبلش خبر نداده بود که کی حرکت میکنه . 

صبح هم به دلیل خراب شدن خواب شبم ساعت 5 به زور بیدار شدم و نماز خوندم و بع اقای همسر بیدار شدن منم گفتم نماز قضا شده 😕 

همسرم دو هفته ای میشه دست و پاش به شدت ضعیف شده و چشماش هم خیلی اذیت میکنن طوریکه همش احساس میکنه همهچی حرکت میکنن چند دفعه هم افتاده 😢😢 به خاطر همین صبح بیدارش نکردم که باز تا کمک ایشون کنم که وضو بگیره نماز خودم قضا میشه . کلا این روزا همش حواسم بهش هست و همش کنارشم 😟 

 پسرارو بیدار کردم . صبحونه اماده کردم و خوردیم . 

پسرا رو اماده کردم و بدرقه کردم . 

هالو آشپزخونه و اتاقشون مرتب کردم . هال اوضاعش خیلی داغون بود 😬

ساعت 8 تا 9 خوابیدم . 

بعد او چندتا کار کمک همسر کردم . 

برادر همسر اومدن و چندتا مدارک از همسرم میخواستن پیدا کردم و دادمشون و رفتن . 

لینک ام ار ای دیروز همسرم و برای پزشکش پیامک کردم و همش منتظر بودیم تا جواب بده ولی تا الان خبری نیست 😕


خواهر همسرم اومدن کمی موندن و باز رفتن . ☺

رفتم دنبال محمد و اومدیم خونه ❤


غذا گرم کردم و یاسین و طاها هم اومدن و با هم ناعار خوردن . ❤


مادر همسرم اومدن و پذیرایی شدن ☺


ساعت 1 بود که داشتم ظرفارو میشستم که مادر همسرم صدام زد و پرسید که همسرم  داروهاشو خورده یا نه منم یه لحظه  کپ کردم و موندم چی بگم فراموش کردم دارو ساعت 10 بدم و با شرمندگی داروهاشو دادم و از جانب مادر جان با زبان بی زبانی مورد سرزنش قرار گرفتم و میدنم که حق دارن 😢

ولی همش به خاطر اون مدارک و انتظار برای جواب پزشک بود 😢

برای همسرم ناهار درست کردم و خوردیم ❤

نماز خوندیم .❤

بعد هم کمی صحبت کردیم 

هال .پذیرایی . اتاق پسرا جاروبرقی زدم 

اتاق پسرا توی این سه ساله اصلا سابقه نداشته که چند روز پشت هم تمیز بمونه که الان رکورد زدم و حواسم به اتاقشون هست همش جموجورش،میکنم 😇

کلی ظرف شستم . 

آشپزخونه رو با جارو دستی جاروشد . 

نماز خوندم 

مامانم اومد پذیرایی شد 

به پسرا شام دادم 

ظرفای شام شستم 

برادرای همسرم اومدن و پذیرایی شدن 

از یاسین جان املا گرفتم همچنان ضعیفه 😟

پسرا با مامانم رفتن 😇

منم گزارش دادم 

راستی در طول روز میومدم تاویک سر میزدم 😁

فکر کنم چیز دیگه ای  از قلم نیافتاده😂😂😂

شام بخوریم بخوابیم 

شب خوش 

التماس دعا 




🖤🖤🖤🖤
و گزارش امروز .  دیشب همسرم ساعت 11 رسید خواب بودم تماس گرفت که نزدیکه . منم تندی املت درست کر ...

چه روز پر رفت و آمدی داشتی

خدا بهت قوت و به همسرت سلامتی بده

اگر کوه‌ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش...

سلام به همه

گزارش امروز من:

بعد از صبحانه کمی ظرف شستم

به پرنده‌ها رسیدگی کردم

یه مقدار ضایعاتی داشتم فروختم

خونه رو مرتب کردم

نهار پختم

دوباره ظرف

نهار خوردیم و استراحت

بعد از ظهر منتطر یه مشتری برا عروسا بودیم که نیومد

لباس شستم با دست دو سری

هال رو نپتون کشیدم

میز تلویزیون و پارتیشن رو تمیز کردم

دوش گرفتم و حمام رو شستم

شام درست کردم و خوردیم

سینک ظرف کثیف داره، فردا میشورم

از الان تا زمانی که انرژی داشته باشم روی یه پایان نامه کار میکنم

شبتون عالی

اگر کوه‌ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش...

برنامه ی انجام شده ی امروزم 

شکر گزاریم رو بنویسم✅

زبان بخونم✅

کتاب بخونم⬇❌

تخت و اتاقم مرتب بشه ✅

نهار پسرم رو درست کنم✅

ظرفای ابچکون‌جمع کنم✅

برم دنبال پسرم✅

با پسرم درس کار کنم❌

شام درست کنم    رفتم خونه ی مادرشوهرم 

ظرفای نهار و شام بشورم✅

لباس خشک ها جمع بشه✅

نهار فردای همسرم درست کنم❌   یادم رفت فردا تعطیله 

سطل زباله خالی بشه❌

یه چرت بخوابم✅

گاز تمیز کنم✅ 

جانبی   رفتم بیرون   رفتم خونه ی مادرشوهرم 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
سلام روزتون بخیر . زادروزت مبارک زهرا جان ،😍🥰😇 یک سال بزرگ تر شدی ،قوی تر شدی ، دانا تر شدی . ...

عزیزدلم تولدتون مبارک باشه

ان شالله دلتون همیشه شاد و لباتون همیشه ب لبخند باز شع💕

سلام   برنامه ی امروزم 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

شکر گزاریم رو بنویسم 

ظرفای صبحونه رو بشورم 

ابچکون مرتب کنم 

لباس خشک ها جمع بشه 

برم خونه ی مامانم 

زبان بخونم

یه یری چیزا رو رو کاغذ بیارم تا ذهنم اروم بشه 

این روزا اصلا یه جوریم نمیدونم چمه، اصلا نمی دونم از زندگی چی میخوام ، دنبال معنی زندگیم و.... 


شام درست کنم 

ظرفای شام بشورم 

گاز تمیز کنم 

سطل زباله خالی بشه 

نمازا خونده بشه 

داروها خورده بشه 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
گزارش  یکشنبه  .  بیداری ساعت 5 وضو گرفتیم و نماز خوندیم . قران تلاوت کردم و صبحو ...

خلاصه درسا رو میتونی تو تلگرام تو سرچ ها مثلا بزنی کتب پیام نور   یا کتاب های رشته ی روان شنایی   یا ...

کانال برات میاره  بعد تو کانالاشون عضو بشی تو سرچشون، خلاصه کتاب مورد نظر سرچ کنی  اونجا میتونی پیدا کنی و دانلود کنی 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام عزیزانم برنامه دیروزم تا قبل از حرکتمون:

ظرفای آبچک جمع و ظرفای شام جاشون رو گرفت

سینک برق انداخته شد

گاز تمیز شد

تخت مرتب شد

صبحانه دخترم رو دادم و ظرفش رو شستم

ی مهمون برام اومد ک پذیرایی شدن و رفتن

دو دور ماشین رو زدم و لباساشو پهن کردم


من ی عادت خاصی دارم وقتی بخوام جایی برم و چند روز بمونم باید خونمون قبلش ی خونه تکونی کوچولو داشته باشه


واسه همین دیروز کل کابینتا رو دستمال کشیدم یخچالها رو دستمال کشیدم کل وسایل هال رو گردگیری کردم

بعدش نوبت ب جارو رسید هال و آشپزخونه و هر سه تا اتاق جارو و طی کشی شدن

آشغالها رو بیرون برم و سطل رو شستم

لباسا رو از بیرون جمع کردم و تا کردم و سرجاشون گذاشتم

نهار هم داشتم گرم کردیم و خوردیم

ظرفای سینک و جمع کردم

ظرفامو شستم

بار و بندیل سفر رو آماده کردم یکم سوغاتی آماده کردم ک برای خواهرشوهرم ببرم

آماده شدیم و راه افتادیم


قبلا لیوان های چای حرم بزرگ تر بود که

اره الان کوچیک شده

من میتونم گریه گمشده رو بشنوم                                        من میتونم حقیقت پنهان رو بشنوم                                              سایه ها مارو صدا میزنن 🥀                                                            من طلوع ترس رو میبینم                                                                اره اما همیشه امیدم پایداره                                                            ما قهرمان هستیم ⚔ قهرمان ها در تاریکترین زمان                      وقتیکه هیچ نوری نیست ولی ما بالاتر میریم💥                             تمام امید و روشنی پنهان شده ولی ما باید زنده بمونیم   

وایییی جیخخ سلام خوبید خانما؟ خداقوت

چقدر حواس پرتم اخه اومدم سایت دیدم خرابه نمیتونم پیام بدم اینجا دیگه رفتم تا اللن که یادم اومد اینجارو

هوف!

یخورده کار هام بهم ور شده، قراره یجا استخدام بشم باید قبلش  ازمون بدم ببینن چقدر واردم تو کارم بعد مصاحبع کنن باهام و این حرفا به همین دلیل خونه و زندگیم رو هواعه  

امروز تصمیم دارم که:

جارو کنم

دستمال کشی کنم

اشپزخونه رو تمیز کنم 

اتاقارو مرتب کنم 

سوپ بپزم شوهرم مریض شده✅

درس بخونم، خلاصه نویسی کنم✅

شام بزارم، ظرف هارو بشورم 

۷ صفحه قران بخونم 

دخترمو ببرم حمام

درس بخونم باز 

به کارای شخصیم رسیدگی کنم 

ابچکون رو جمع کنم شاید بشورم

سفره و جا نونی رو بشورم 

باز یه جارو کوچولو بزنم 

اگه کار مونده ی دیگه ای دارم انجام بدم

گازو پاک کنم

همینا رو فعلا انجام بدم ، یخورده اروم و قرار بگیره خونه و زندگیم بعد بشینم پای گوشی🤪🤦‍♀️

میتونید از من برای مهارت های زندگی و توسعه فردی بانوان کمک بگیرید .

برنامه ی انجام شده ی امروزم‌

تخت و اتاقم مرتب بشه ✅

شکر گزاریم رو بنویسم ✅

ظرفای صبحونه رو بشورم ✅

ابچکون مرتب کنم ✅

لباس خشک ها جمع بشه ✅

برم خونه ی مامانم ✅

زبان بخونم❌

یه یری چیزا رو رو کاغذ بیارم تا ذهنم اروم بشه ✅

شام درست کنم ✅

ظرفای شام بشورم ✅

گاز تمیز کنم ❌

سطل زباله خالی بشه ✅

نمازا خونده بشه ✅

داروها خورده بشه ✅ 

جانبی   خونه ی مامانم کلی لباس زمشتونی و تابستونی جدا کردیم من و خپاهرم حدود ۲ تا ۳ ساعت طول کشید کلی لباسای خواهرزادم کوچیک شده بود اونا رو جمع و جور کردیم 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام

گزارش امروز من:

بعد از صبحانه خونه رو مرتب کردم

یک عالمه ظرف شستم

به پرنده‌ها رسیدگی کردم

کل خونه رو جارو برقی کشیدم

دوتا پنکه سقفی رو تمیز کردم

سه تا کابینت بالایی رو تمیز و مرتب کردم

پول قسط و بیمه و دوتا پرداختی دیگه رو انجام دادم

نهار پختم و مجددا کلی ظرف شستم

لباس های خشک شده رو تا زدم رفتن تو کمد

زبان خوندم

کار صدف انجام دادم

پرچم سیاه رو دم در رو جم کردم

کیک پختم

باز هم کوهی از ظرف شستم خدا رو شکر در این لحظه ظرف کثیف ندارم

برم یه دوش بگیرم و لباس بشورم و لالا

شبتون بخیر


اگر کوه‌ها به لرزه درآمدند، تو پابرجا و استوار باش...
سلام روزتون بخیر . زادروزت مبارک زهرا جان ،😍🥰😇 یک سال بزرگ تر شدی ،قوی تر شدی ، دانا تر شدی . ...

دوست خوب من تولدددت هزاران بار مبارک.

بانوی قوی و پرتلاش.

خداییش زهرا باید برای خیلی از هم سن سالاش الگو باشه

این نیز بگذرد...                                                       
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز