سلام من دو ماهه عقد کردم همش پیش همیم همون شب اولی ک پیش هم بودیم داداشم گف شک داریم ک معتاده ازش بپرس حتما شب اولم ک اینقد فکروخیال داشتم از بین رف کلی کلی ناراحت بودم واقعا کوفتم شد ..
بهش همون شب گفتم ک داداشم بهت شک داره
وقتی رفتیم آزمایش بدیم برا عقد داداش خودش اونجا کار میکرد نمیدونم مطمعن نیستم میشه کاری کرد ک جواب آزمایش منفی بیاد یا ن اما منفی بود بعدش ک گفتم انکار کرد و گف ک ن اصلا همچین چیزی نیس ی مدت گذشت دیدم خونمون(طبقه پایین ی بخاری بود اما خودمون طبقه بالا بودیم) پایین ی سیخ پیدا کردم حتی بهش نشون دادم اما چون خواهرم مهمونم بود نشد خوب حرف بزنیم گریه کردم گفتم اگ چیزی باشه ب کل خانوادت میگم ابروت میبرم و تا ترک نکنی نمیام پیشت اونم گف بخاطر دیرارضایی هس و رفتم قرص و اسپری گرفتم اونم گف اوکی دیگ نمیکشم
اما دوباره هفته پیش از بالا زیر فرش ی سیخ دیگ پیداکردم و اونم انکار کرد و گف ک خیلی وقته اینجاست و من نمیکشم
همون دفعه ی اول ب خواهرش گفتم اونم زنگ زد دعوا کردن باهم خیلی حساب میبره داشت گریه میکرد ک چرا ابجیم فهمید
الان خیلی شک دارم تو خواب و بیداری ولم نمیکنه نمیدونستم با کی حرف بزنم واقعا حالم بده
مشکوک میزنه اکثرا میخاد تنها بشه ساعت5 میبره میزاره خونه مامانم منو خودش میره توکارا ب باباش کمک کنه بعد میرع خونمون منو نمیبره ساعت10-11شب میاد دنبالم با اینک کار باباش ی ساعته تمومه نمیدونم چیکار میکنه زنگ میزنه کلی بامن میگ میخنده میگم چرا نمیای دنبالم میگ خونه نشستم دیگ حالا میام خیلی مهربون تر میشه بد میاد دنبالم میریم ک پنجره خونه باز و بخاری کم اصلا دیوانه شدم
متن منم طولانی شد ببخشید
دهنش اصلااا بو نمیده دیر میخوابه دستشویی میره طولانی میشه! مشکوکه دبگ خلاصه