ولادت امام حسن عسگری ع مبارکباد
نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در تربیت الهی انسان
امام علیه السلام در تبیین این نقش، اهل بیت علیهم السلام را دروازه و کلید ورود به گنجینه معارف الهی معرفی کرده و در تعبیری دیگر ایشان را آموزگار منحصر به فرد احکام دین می خواند.
امام علیه السلام بعد از بر شمردن مهمترین واجبات دینی یعنی حجّ و عمره و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزهدارى و (قبول) «ولایت» ، می نویسد:
وَ جَعَلَ لَکُمْ بَاباً تَسْتَفْتِحُونَ بِهِ أَبْوَابَ الْفَرَائِضِ وَ مِفْتَاحاً إِلَى سَبِیلِهِ ؛ و درى به روى شما گشوده تا انواع واجبات و تکالیف را بفهمید و کلیدى براى راهگشایى داده است.
منظور از آن «در» و «کلید» چیست؟
اگر مراد از آن دو ، یک چیز باشد (وسیله ای برای ورود به یک محدوده ) که به دو تعبیر آمده ؛ با دو قرینه می توان گفت که مراد از آن ، اهل بیت عصمت و طهارت اند. قرینه اول ادامه، روایت است و قرینه دوم، روایت رسول خدا صلی الله علیه وآله که فرمود: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا وَ هَلْ تُدْخَلُ الْمَدِینَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و علی دروازه ورود به آن ؛ مگر جز از در شهر می توان وارد شهری شد؟(1)
ولی اگر اشاره به دو چیز باشد ؛ چون موضوع ، ابزار فهم دین است به کمک همین روایتی که گذشت و روایتی از امام کاظم علیه السلام که فرمود: إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول، خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان، حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است (2) می توان گفت مراد از «در» ، اهل بیت اند و منظور از «کلید» ، عقل انسان است که اگر این نباشد باز کردن در ورودی یعنی فهم روایات اهل بیت علیهم السلام هم ممکن نخواهد بود. البته این عقل ، عقلی است که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام گرفتار هوا و هوس نبوده و بر هوای نفس امیر باشد.
آن حضرت فرمود: کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِیرٍ ؛ چه بسیار عقلهایی که در بند هوای نفسی شده اند که بر آن عقل حکومت می کند و بر اساس خواسته نفس فکر کرده و تصمیم می گیرد. (3)
در ادامه همین بحث امام حسن عسکری علیه السلام به نقش حیاتی اهل بیت علیهم السلام در فهم دین می پردازد و می نویسد:
لَوْ لَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْأَوْصِیَاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَکُنْتُمْ حَیَارَى کَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ مَدِینَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا ؛ اگر رسول خدا و اوصیاء او علیهم صلوات الله نبودند که کلام خدا و شرح و توضیح آن را به شما مردم برسانند بی تردید احدی از شما به ذره ای از احکام و دستورات دست پیدا نمی کردید و از آن سر در نمی آوردید.
آنگاه برای اثبات این سخن مهم از همان تمثیل شهر و دروازه آن استفاده کرده و می فرماید: همان گونه که جز از راه در نمی توان وارد شهر شد جز راه اهل بیت علیهم السلام هم نمی توان به احکام و معارف الهی دست پیدا کرد.
یک سوال مهم و پاسخ آن
سوال: معارفی که ادیان غیر اسلامی و حتی مذاهب غیر امامیه از آن خود می دانند و ادعا می کنند که از غیر طریق اهل بیت علیهم السلام به آن دست پیدا کرده اند با این روایات چگونه توجیه می شود؟
پاسخ: آنچه ایشان ادعا می کنند اگر معارف صرفا عقلی است که خارج از بحث است ؛ اما اگر معارف نقلی است یا گمان می کنند که به حقیقت دست یافته اند و در واقع ادعای کاذبی دارند و یا اگر مطابق واقع است همان حقیقتی است که اهل بیت علیهم السلام فرموده اند. با توجه به آن انحصاری که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر آن تاکید کرد ؛ معلوم می شود که این مدعیان از راه دیگری خود را به داخل شهر علم رسانده اند و از گنجینه های درون آن با خود برده اند. و چون خود معترفند که از راه درب (اهل بیت) وارد نشده اند پس معلوم می شود از راهی غیر مجاز به خزانه دستبرد زده اند و اکنون ادعای مالکیت می کنند.در روایت می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: أَنَا مَدِینَةُ الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ بَابُهَا یَا عَلِیُّ، کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَدْخُلُهَا مِنْ غَیْرِ بَابِهَا ؛ من شهر علمم و تو یا على دروازه آن هستى، دروغ گفته آن کسى که گمان کرده از غیر دروازه آن مىتواند داخل شود. (4)
این روایت نشان می دهد که یا تنها راه مجاز برای ورود به این شهر اهل بیت علیهم السلام هستند اگر کسی بخواهد از غیر این راه وارد شود می تواند اما باید متوسل به راههای غیر مجاز شود و یا با یک انحصار شدیدتر اصلا این شهر راه ورودی جز اهل بیت علیهم السلام ندارد چه مجاز چه غیر مجاز.