بهارهههههههههه عاشق حرف زدنتم البته اینجا نوشتنیه دیگه
وقتی نوشته های پروین جون رو هم خوندم دیدم این فقط حس من نیست ... ولی برا من خیلی فرق داره آخه لحنت شبیه یکیه که من خیلی دوسش دارم
فکر کنم این روان درمانیه برا من خیلی جواب بده یه جلسه بیشتر نرفتما ...نمیدونم جو گیر شدم الان یا با گفتن اونهمه حرف تلمبار شده از همه جای زندگیم از گذشته و حالم تخلیه شدم ...
پروین جون تو هم اگه امکانش هست هم گل پسرت رو ببر پیش مشاور هم اگه نیاز میدونی خودت برو
البته به قول نازی جون خیلی مهمه که آدم بتونه با مشاور و یا دکترش رابطه برقرار کنه تا بتونه راحت حرفاشو بزنه این خانمه که خداییش عالی بود البته شاید الان برا قضاوت کمی زود باشه
پروین جون منم فکر میکنم بیشتر مشکل بچه های ما از اضطراب هست و هر کدوم یه جور بروزش میدن مثلا دختر من ناخن میجوید یا الان معلمش گفت پاکن ریز ریز میکنه دخی بهاره چیزا رو میجوه همون کاری که بیتا میکرد یا گل پسر تو تیک میگیره و خودت بهتر میدونی که مهمترین قدم تو کم کردن اضطرابشون آرامش ماست و اینکه خودمون استرس و نگرانیمون رو کم کنیم ، میدونم که سخته اما میتونیم پروین جان پس سعی کن به خودت مسلط باشی تا بتونی به پسرت کمک کنی ...ببخشید من از شما کوچیکترم و میدونم که شما همه ی این حرفا رو بهتر از من میدونین
سومیسو جان سه روز به دخترم دارو دادم و از فردا هم نمیدم میخوام مقایسه کنم ، دیروز مشقاشو تو 45 دقیقه نوشت الان 2 ساعت تمام که5-6 خط نوشته ،منم خودمو زدم به بیخیالی و هیچی نمیگم ،البته ناگفته نمونه امروز اولین باریه که اصلا تو نوشتن از رو درس کمکش نمیکنم و کامل گذاشتم به عهده ی خودش ، خدا رو شکر معلمش خیلی ازش راضیه فقط میگه خیلی استرس داره
راستی دختر من خیلی شلخته ست و هر کاری رو حتما باید بهش بگم مثلا اگه صد بار هم بهش بگم وقتی میایم خونه لباستو درآر ، لباستو آوزیون کن نمیدونم مشق مینویسی وسایلتو جمع کن و ... بازم باره صد و یکم لازمه همه رو تکرار کنم ... بچه های شما هم اینجورین؟؟؟
راستی یه چیزه دیگه... امروز معلمشون برامون جلسه گذاشته بود خیلی فهمیده و با شعوره باید خدا رو شکر کنم ... آخر سر بهمون گفت اگه بچه هاتون مشکل خاصی دارن خصوصی بهم بگین مامان همکلاسیه بیتا که اونم بیش فعالی داره بهم گفت که رفته و معلمشون رو در جریان گذاشته و اونم گفته که خیلی کار خوبی کردین و ... ولی من دوست ندارم به معلمش بگم به نظرتون اشتباه نمیکنم؟ همین مامان همکلاسیش هم ما رو تو مطب دید و متوجه شد وگرنه از مشکل هم مطلع نمیشدیم