2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980990 بازدید | 11748 پست
سلام
منم این روز قشنگ رو به همه دختر خانم های عزیزمون تبریک می گم .
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

مامان حسن
بازم به پسرت ریتالین دادی؟ خیلی خوبه که هر روز شرایطش رو یادداشت کنی تا بتونی مثلا در یک دوره ی زمانی خاص خودت ارزیابی کنی.
در مورد مهد کودک هم نگران نباش، امروز اولین روز بوده، مهد جدید بوده، خودت هم بهش گفتی که اگر لازم بود به من زنگ بزن.
فردا اگه دوباره از مربی اش خواست که زنگ بزنه ، پای تلفن بهش بگو مثلا تا ساعت یازده می یام. اینطوری هم اطمینان بیشتری پیدا می کنه و هم اینکه ساعت بیشتری می مونه.
پسر من وقتی می رفت مهد کودک لحظه شماری می کرد که من برم دنبالش، انگار از زندان آزادش می کردند.
کلاسهای پیش دبستانی در کل سه ساعت هست. این سه ساعت هم همش آموزش مستقیم نیست. نگران نباش اونجا میشینه.
یادمه حامد رو کار درمانی که می بردم مربی اش می گفت باید این چهل دقیقه ای که اینجاست بتونه بشینه. حالا منظورش این نبود که اصلا تکون نخوره، ولی می گفت نباید از در اینجا خارج بشه.
به من گفت توی خونه وقتی می خوای چیزی رو مستقیما بهش آموزش بدی، بذار پشت میز و صندلی بشینه تا آداب درست نشستن رو یاد بگیره. به من می گفت اگه بتونه ده دقیقه بدون اینکه بلند بشه روی صندلی بشینه موفقیت بزرگی بدست آوردی.
ماه های اول خیلی ناامید کننده بود اصلا نمی نشست ولی به مرور بهتر شد. مخصوصا اینکه مرتب هم بهش توضیح می دادم که وقتی بری مدرسه باید سر کلاس بشینی.
می تونستم توجیه اش کنم.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


طبق تحقیقاتی که کردم در تهران چهار مجموعه ورزشی هست که بصورت تخصصی زیر نظر فدراسیون دو میدانی کار می کنه
مجموعه نصیبه در غرب تهران، مجموعه کشوری در شمال شرق تهران، مجموعه شیرودی در مرکز تهران، مجموعه آفتاب شرق در شرق تهران خیابان تهران نو.

لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

ممنون دوستان گلم از راهکاراتون
روز دختر بر همه دختر خانما گل مبارک باشه
نازی امروز یک چهارم ریتالینو دادم..نازی پسرم بعضی روزا تا ده دقیقم میشینه ولی ازین به بعد بیشتر رو این مساله دقت میکنم. نوشتن شرایطم کار خوبیه ممنون حتما اینکارو نیکنم
اتفاقابراش توضیح دادم که بلید بیشتر تو مهد بمونه .امیدوارم کارساز اشه
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
دوستان امروز اولین روز چله کلیمیه اس
خدا عبادات همتونو قبول کنه
من ختم سوره حشر و اسرا و مزمل و الرحمن رو برداشتم اگه قابل باشم همتونو دعا میکنم.البته الرحمن رو تقدیم به روح پدر عزیزم میخونم.
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
حالا هی پز دختراتونو بدید دل مارو اب کنید
اما واقعا روز دخترها گلتون مبارک ایشالا من یه روز دختردار میشم
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
امروز باز ایلیا از 7/5که بردمش مهد تا 10بیشتر طاقت نیاورد .چیکار کنم خدایا .نکنه به خاطر ریتالینه که بیقرارش میکنه چون امروزه یک چهارم دادم بهش
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار

مامان حسن

ایلیا قبلا چه جوری طاقت می آورد؟مگه قبلا مهد نمیرفت؟...اگه قبلا نمیرفته طبیعیه خیلی از بچه ها روزهای اول به سختی مهد میمونند...اگه روزهای دیگه مهد میمونده شاید از جو اینجا خوشش نمیاد .
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
پروین قبلا طاقت میاورد
این چندروز یک چهارم ریتالینو دادم بش .ممکنه مال اون باشه؟
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سلام دوستان عزیزم

مامان حسن جون خدا پدرتون رو بیامرزه.چله کلیمیه چیه؟؟ممنون میشم بیشتر توضیح بدی

نسیم جون انشاالله شما هم به زودی دختر دار بشی
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
شاید هم مال ریتالین باشه میدونی که ریتالین به 30 درصد از بچه ها نمیسازه ...به پسر منم که روزای اول میساخت آخریها تیک گرفت.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
از فردا میخوام دیگه عصرا بش بدم خودم زیر نظر بگیرمش ببینم چطوره؟
سومیسو جون چله کلیمیه از اول ذی القعده هستش تا روز عرفه که میشه چهل روز تو این مدت حضرت موسی ریاضت کشید و خدارو عبادت کرد تا سرانجام بعداز چهل روز خدارو مشاهده کرد.میگن تو این چهل روز خیلی دعا مستجاب میشه و مداومت بر عبادت و نزدیکی به خدا وترک گناهان موجب تقرب به خدا میشع.سومیسو جون تو نت سرج کن اطلاعات کامل تر هست
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
همش تو فکرم یه سال نرخصی بدون حقوق بگیرم پسرمو بیارم تهران کاردرمانی
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
مامان حسن

خودتو ناراحت نکن درست میشه

این روزای سخت رو همه ما تجربه کردیم برای منم پیش دبستانی بدترین دوره بود کلا فکر میکنم برای بچه های بیش فعال دوره پیش دبستانی سخته ...چون دیگه مثل مهد آزاد نیستند و باید سر کلاس بنشینند و قانونمند بشن ...

الان پسر من خوشبختانه تیکهای عصبیش رفه شده کلا یه دو هفته ای هست که شبا هالوپریدول رو مرتب بهش دادم و تیکش برطرف شد ...

منم خیلی نگران اول مهر هستم بعد از 4 ماه تیک پسرم رفع شد دوباره از اول مهر با دادن ریتالین شروع میشه ...سینه هاش کوچکتر شده اند وزنش ثابت ولی قدش بلندتر شده همش دارم فکر میکنم ...شاید بزرگ شدن سینه هاش به خاطر ریتالین بود ...شاید بلندتر شدن قدش به خاطر قطع ریتالین بود ...شاید بالا بودن پرولاکتین خونش تو زمستون به خاطر ریتالین بود

شاید هم اصلا به خاطر ریتالین نبود ...شاید طبیعتا رشد کرده و بزرگتر شده و قدش هم بلندتر شده و به خاطر همین سینه هاش کوچکتر شده ...شاید بالا بودن پرولاکتین خونش فقط به خاطر اضطراب لحظه ی خونگیری بود

خلاصه این افکار مزاحم دیوونم کرده ...ولی خب خدا روشکر حرف زدنش خیلی خوب شده ...فراموشکاریش خیلی بهتر شده ...درسها رو که باهاش مرور میکنم بعضی وقتها لذت میبرم از جمله سازی خوبی که انجام میده ...از تمرینات ریاضی که فراموش نکرده ...ولی خب گاهی اوقات هم خیلی وول میخوره ...هی از این شاخ به اون شاخ میپره ...هی بلند میشه

ولی خب دارم به این باور میرسم که این بچه ها هر چه بزرگتر بشن مشکلاتشون روز به روز کمتر میشه

اندکی صبر....سحر نزدیک است...
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   rei_  |  11 دقیقه پیش
توسط   mermaid_1986  |  11 دقیقه پیش