2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981138 بازدید | 11748 پست
مرجان جون مبارک باشه نتیجه رفتار پسرت رو بهم بگو حین بارداری اخه منم میخوام اما با این پسر میترسم!
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



راستی دوستان من خودم قرص آهن وامگا3وسولفات روی مصرف میکنم. یعنی اگه نخورم خصوصا آهن رو چپه میشم و تا ظهر هم دووم نمیارم.
هیچی نه ولی آهن رو حتما استفاده کنید
اگه خارچی روزی 1
اگه ایرانی روزی 2 تا و تاثیر معجزه آساش رو در توانایی جسمیتون ببینید
گفتم چون احساس کردم بعضی دوستان خستگی مفرط دارند و احتمالا با کمبود آهن مواجه هستند
سومیسوی عزیز
میبینم همه ناچارید ریتالین به بچه هاتون بدید و به شدت هم هراس دارین
اما اصلا نگران نباشید و شک نکنید که دارین کار درست رو میکنید
وقتی آدم با اطمینان و اعتماد کاری رو انجام میده انرژی مثبتش هم به اون عمل منتقل میشه و اثرش رو چند برابر میکنه
نمونه اش خود من خیلی خوشحالم که دارم داروی اعصاب میخورم!شاید قبل از اینکه دارو اثرش رو بزاره انرزژی که به خودم میدم رو رفتار مثبتم اثر میذاره
البته امیدوارم تا آخر هم به همین صورت باشه
باید امیدوار بود
سلام دوستان.من بعد از مدتها اومدم.امیدوارم منو یادتون نرفته باشه..بخدا اصلا وقت نمیکنم بیام.گاهی میام میخونم و حسرت میخورم که نمیتونم بیام باهاتون همفکری کنم.. .
چن وقت دیگه مدارس باز میشه و طاها به کلاس اول میره.من هم دنیای نگرانی و اضطرابم..بالاخره به لطف خدا موفق شدم تو مدرسه شاهد ثبت نامش کنم ولی میترسم اینقدر کارهای عجیب و آنرمال کنه که تابلو شه..و همش احضار بشم و نکنه خدای نکرده اخراج بشه؟(از اون جهت که مدرسه خاص هست...نگرانم که تحملش نکنن)

سومیسو جان..پسر منم پیش اشرفی پرونده داره ولی نمیخوام اصلا به ریتالین فکر کنم..شما که تجربه داری چیکار کنم؟خودم فکر میکردم از ریسپریدون استفاده کنم ولی اونم خیلی روش عوارض داره...ضعف..گرسنگی..خواب آلودگی..بیحالی...حتی صدای تودماغی...عرق از ناحیه سر...خب..با اینهمه عوارض چجوری تو کلاس بشینه ؟
ساعت مدرسه شون هم زیاده...7ونیم زنگ میخوره و تا ساعت1..2روز در هفته هم تا2..مطمینم که تحملش براش سخته...
اینقدر بازیگوشه که میترسم خوراکیهاشو زنگ تفریح نخوره و بموقع دستشویی نره وهمین گرسنگی وتحمل دستشویی هم مزید برعلت بشه که رفتارهای بد از خودش نشون بده..
شب چجوری زود بخوابونمش؟خیلی سمج و ضد خوابه...فکر کنم مجبور شم از ریسپریدون استفاده کنم..شماها چیکار میکنین؟
میگم هیچ آرامبخشی..دارو گیاهی...چیزی سراغ ندارین که فقط از تحرک و شلوغیش کم کنه و بجای ریتالین بدم؟
به نظرتون اگه سعی کنم میز اول بشینه براش بهتره؟
توروخدا میدونم خیلی زیاد شد...ولی سعی کنید به همه سوالام جواب بدین..ممنون میشم..
مامان حسن شما کدوم شهری؟میتونی این آقای عنبرا رو برام مشخصاتش رو بذاری؟به نظرت چندجلسه تا قبل از مدرسه ببرم میتونه موثر باشه؟
منتظر راهنماییهاتون میمونم.فعلا رابطه ردیفی با پسرم ندارم و خودم هم داغونم...احساس میکنم واقعا ناتوانم درمقابلش..و این جوجه 20 کیلویی همه زندگیمو مختل کرده..کمک...
آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست...
حتما نسیم جان

خیلی دلم میخواد زودتر بهش بگم ولی باید صبر کنم تا 2 آبان که برم سونو ان تی هم از سلامت جنین مطمئن بشیم و هم شاید جنسیتش مشخص بشه



خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

سلام

اول از همه یه تبریک خاص به مامان امیر
امیدوارم این یکی دیگه آروم و بی آزار باشه و از بزرگ کردنش لذت ببری
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
شعله جان

بچه های بیش فعال بالاخره اذیتهای خاص خودشون رو دارن ...گاهی آروم و عاقل میشن و امیدوار میشیم که دیگه بزرگ شدن ولی باز انگار شیطون قلقلکشون میده

القصه...منم دیشب پسرم رو بردم شهر بازی همش پرحرفی میکرد همش اذیت میکرد میگفت میخوام به تنهایی سوار وسایل بشم هیچ کس باهام نیاد من بزرگ شدم مرد شدم ...من هم همش استرس داشتم که مبادا بیفته یا بلایی سرش بیاد ...خلاصه اینکه چند تایی چشم غره و چند تایی هم فحش و نفرین و یک مقداری هم ناشکری که خدایا آخه چرا این باید بیش فعال بشه و آخر شب هم که خواب بود و چشمم به چهره معصومش افتاد مخصوصا که توی خواب شستش رو هم ملچ ملچ میمکنه کلی عذاب وجدان گرفتم مثل همه ی مامانی محترم این تاپیک و خودم رو سرزنش کردم که چرا بیشتر صبر و حوصله به خرج ندادم.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
مامان پارسای عزیز

از خوندن سرنوشت داداشت و اون دوستش کلی انرژی مثبت گرفتم از اینکه به پسرم ریتالین میدم .
میدونید من یه پسر خواهر دارم امسال کنکوریه ...بچگی از اون بیش فعالهای فوق العاده باهوش بود ...دوره دبستان رو عالی عالی پشت سر گذاشت فقط از شیطنتهاش گله داشتند حتی مدیرشون به خواهرم گفته بود چون هوشش عالیه و حتما مدرسه تیزهوشان قبول میشه و آمار قبولی مدرسه مون رو بالا میبره عذرش رو نمیخوایم ...تیز هوشان هم قبول شد ولی تو دوران راهنمایی و بلوغ به قول مامان پارسا از راه بدر شد ...پدر و مادرش به هر جان کندنی بود به دادش رسیدند و جمع و جورش کردند ولی تو دوره دبیرستان که عاقل شد و خودش دوست داشت درس بخونه متاسفانه عدم تمرکز کار دستش دادبه طوریکه معلمهاش هم عاصی شده اند میگن یه اشتباهات و بی دقتیهای عجیب و غریبی میکنه در صورتیکه بلد هست
خواهرم میگه وقتی امتحان میده میاد خونه میگه عالی شدم ولی وقتی برگه هاشون رو میدن بعضی سوالات رو جا انداخته بعضیها رو هم جابجا جواب داده یعنی جواب یه سوال دیگه رو نوشته در صورتیکه کاملا بلد بوده و طفلک وقتی نمره هاشو میبینه گریه میکنه
هر کاری بگید براش کردند از نوروفیدبک بگیر تا معلم خصوصی و هزینه های کلان معلم خصوصی ولی اونطور که باید جواب نمیده
حالا همین خواهرم همش میگه اونوقتها بیش فعالی مد نبود و دارو درمانی معنی نداشت تورو خدا تو کوتاهی نکن و درمان پسرت رو جدی بگیر.
تازه پسر خواهر من اهل ورزش هم از همون بچگی بود و به هر ترتیبی بود انرژیش تخلیه میشد.
من تصمیم دارم تا هر وقت لازم شد به پسرم دارو بدم فقط ای کاش این تیکهای عصبی اعصاب خرد کن رو نمیدیدم.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...

میدونید خواهرم میگه الان پسرم بیشتر از من و پدرش زجر میکشه حتی چند باری به فکر خودکشی افتاده میگه عذاب وجدان
دارم شما اینقدر برام زحمت میکشید و خرج میکنید ولی من بازدهی ندارم ...هر چی بهش میگیم اشکال نداره ما هر چی
داریم برای شما بچه هاست ولی خودش ناراحته.

نیلو جان منوببخش ولی وقتی گفتی دخترت مطالب رو تو هوا میگیره فقط کم حوصله هست یاد بچگی پسر خواهرم افتادم
خواستم بگم گفتم شاید ناراحت بشی ...اینکه گفتم اگه جای تو باشم دارو نمیدم چون فکر میکردم پسر خواهرم فقط مشکل درسی داره و خواهرم خیلی کمال گرا هست و سطح توقعش بالاهست...گفتم درس که همه ی زندگی نیست که آدم بخوادبه خاطرش به بچه اش دارو بده ...خیلیها هستند تو درس موفق نبودن ولی در زمینه های دیگه موفق شدند
ولی وقتی دیروز فهمیدم باید همش مواظبش باشن دست به خودکشی نزنه خیلی نگران شدم با خودم عهد بستم به هیچ مادری توصیه نکنم دارو نده.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
سلام دوستان عزیز
دلم می خواست زودتر بیام سرکار و باهاتون درد دل کنم شاید سبک بشم
هر چند همش غر و ناشکری ولی چه کنم فقط می تونم خودمو اینجا تخلیه کنم

گفتم که من خونه مشکل خاصی با دخترم ندارم اگرم داشته باشم خیلی محدوه بسیار حرف گوش کن و آرومه ولی امان از اینکه جایی بریم

دیروز با پدرش رفته بود خونه مادربزرگش یه سر بزنن که این اسرار کرده بود بمونه وقتی هم می ره اونجا از قوت و غذا می افته چون بد غذاست خودم می دونم چطور بهش غذا بدم اینطور که معلوم بود کلی شیطنت کرده بود و همچنین این نخوردن و نخوابیدن عصبیش کرده بود که ساعت 5 با زبان بی زبونی گفتن بیاید ببریدش!!!اگه من خودم بودم که اصلا نمی ذاشتم بمونه چون از عواقبش اطلاع داشتم.

شب هم مهمون بودیم بیرون که عموهام و عمه هام بودن این بچه از پشت می پرید و گردن دختر عموهامو می گرفت اونا هم هیچی نمی گفتن و اینقدر از سر و کول دو تا پسر عمه هام کشید بالا و موهاشونو کشید و کفش به سمتشون پرتاپ کرد که اشکشون در اومده بود با این رفتارها می خواد ارتباط برقرار کنه ولی نمی دونم چرا مثل بچه آدم حرف نمی زنه و بازی نمی کنه.
دیگه دیشب بر من حرام کرد هر چند اکثرا با اخلاقش آشنا هستن و فامیل طرف خودم بود ولی من کلی حرص خوردم .


باور کنید اینا دارم می نویسم چشمهام پر از اشک شده .
خیلی صبرم کم می شه وقتی این رفتارها می بینم


به محض اینکه دیشب سوار ماشین شدیم خودشم می تونه کارهاش اشتباه تا خود خونه فقط می گفت ببخشید

حتما تا هفته دیگه می برمش پیش روانپزشک تا ببینم چی می گه.

ولی مطمئنم من نمی تونم مثل شماها صبور باشم یعنی یه جورایی طاقتم تموم شده.
وای فرناز پسر منم دقیقا اینطوری با بقیه ارتباط برقرار میکرد .بعدا خودشم میگفت مامان من پسر خوبی بودم ولی از وقتی ریسمریدون میدم خیلی این رفتاراش بهتر شده
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
تو این مواقع دیدی نگاه اطرافیان چطوریه با زبان بی زبانی به آدم فحش میدم .حالا بماند پشت سر چه برجسبایی به بجه میزنن
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سومیسو جون یه چیز دیگه..اگه به پسرم ریتالین بدم این قضیه کرم ریختها و آزار و اذیت دیگران و و ورجه وورجه اش هم حل میشه؟
من واقعا موندم سر2راهی؟واقعا لازمه از روز اول مدرسه بهش دارو رو بدم..؟من بیشتر نگرا ن مشکلات رفتاریش هستم تا یادگیری..مثل قا ط زدن و دادو بیداد کردن و کم صبری و...
از طرفی هم میگم نکنه با ریتالی واقعا زندگیش خیلی راحتتر بشه و بتونم تو مدرسه بهش افتخارکنم؟به نظرت خودم ریتالین بگیرم قبل از مدرسه امتحانی بهش بدم؟چجوری بفهمم بهش میسازه یانه؟اگه صبح بدم تا ساعت 1و2 تاثیرش میمونه؟
آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست...
مامان حسن جان خیلی خوشحالم اینجا پیدا کردم که همه می تونن منو درک کنن
من متاسفانه با مامانم در این مورد صحبت می کنم می گه تقصیر خودته اینجوریش کردی اصلا درکی از بیش فعالی ندارن

خودمم می خوام بدون اینکه کسی بفهمه ببرمش رانپزشک

بچه ها این داروها تا چه سنی باید بخورن؟

آره راست می گی خدا می دونه پشت سر چی می گن
خیلی برام دردناکه وقتی خانواده شوهرم با یه چشم دیگه بهش نگاه می کنن شایدم توی دلشون می گن حق عروسمون بزار این بچه حسابی کلافه اش کنه
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792