2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980930 بازدید | 11748 پست
البته مامان مهسما من فکر نمی کنم بیش فعال باشه الان هر بچه شیطونی رو بر چسب بیش فعالی می زنند.
من فعلا برای این دارو رو شروع کردم که حرف نمی زنه شاید با این داروها کمی خواسش رو جمع کن و حرف بزنه. بهم گفته صبح و عصر یکچهارم بده و من البته خودسر صبحها فقط یک چهارم می دم تا دو هفته بعد برم پیشش ببینم چی میگه
سلام مامان پروین . من هم اعتقاد زیادی به آیه الکرسی دارم حدیثی است دقیقا موضوعش یادم نیست ولی نوشته شده بود روزی چهار بار خوانده شود. من هم به این امید هر روز صبح چهار بار می خوانم واقعا بهم آرامش خاصی میده

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مامان مهسما و مامان گلاره
البته این رفتارها اقتضای سنشونه . ولی متأسفانه ما مامانها حساس هستیم و زون کردم به شیطنت اونا و بعضی از افراد دور بر هم که حرفی و طعنه ای که می زنند ما رو حساس تر می کنند.
بچه ها مامانهای شاد و مهربون می خوان. نه مامانها استرسی.
خواهش می کنم صبور باشید و به بچه هاتون محبت کنید. و مدام این جمله رو زیر لب زمزمه کنید که این بچه های به ما نیاز دارند و اونا شیطون نیستند این جمله خیلی کمکتون میکنه .
سلاممممممم

رسیدن به خیر مامان ایلیا خوشحالم که بهت خوش گذشته ....دیروز معلم پسرم جلسه گذاشته بود برای مامانا ...من که سفر بودم و خبر نداشتم و نرفتم ولی بعد فهمیدم موضوع جلسه برام جالب بود...خانم معلم گفته بود توی 4 تا کلاس دوم این مدرسه کلاس من از همه شلوغ تر و بی نظم تر شناخته شده و من مجبورم برای نظم بخشیدن به کلاس گاهی بچه ای رو بفرستم دفتر یا از کلاس بیرون کنم خواهش میکنم مامانها اعتراض نکنن

اونوقت من احمق فکر میکردم از پسر من بدتر وجود نداره منم قبول دارم بچه های ما یه خورده شیطونن اما خودمون هم زیادی حساسیت به خرج دادیم

امروز عصر پسرم رو میبرم پیش متخصص غدد توی مرکز استان ...دعا کنید مشکل خاصی نباشه
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
شقایق جان چه قرصی میدی؟ اسمش چیه ؟
بخاطر شیطنتش قرص میدی؟
دختر من خوب حرف میزنه
مامانا اگه میبینید من حساسم بخاطر اینکه من هم خودم هم شوشو بیشفعالی داریم
مهسما نفس مامان
وای الان که این تاپیکو دیدم ومقداریشو خوندم عذاب وجدان گرفتم..منم یه دختر دایی دارم که 6 سالشه خودم تا 2 سالگی عاشقش بودم اونقد که شاید منو از مامانش بیشتر دوسداشت بنظر شیطون میومد ولی من عاشق شیطنت بچه ها بودم..ولی بزرگتر که میشد رفتاراش بیشتر به چشم میومد از وقتیم که یه دختر عمو که هووش شد بدنیا اومد رفتارش خیلی بدتر شد دیگه واقعا اعصاب برا آدم نمیزاشت در حدی کاراش بدون فکر بود که هر لحظه فکر میکردیم بچه جدیدو سربنیست میکنه...از بعد این نینی جدید رفتار همه باهاش خیلی بدتر شد...شیططنت زیاد بدغداییش کم خوابی حسادت بی اندازه سر وصدا وبپر بپراش رو اعصاب همه بود از وقتیم که بچه من نوزاد بعدی بود بدنیا اومد ودقیقا در مقابل اون بچه خوبه بود که همه عاشقش بودن رفتاراش بدتر وبدتر شد فکرشو بکنین یبار تو حاملگیم خوابیده بودم که یهو پرید بود رو دلم با شوک از خواب بیدار شدم همه فکر میکردن بچم مرد...
خلاصه اینکه همه واز جمله خودم خیلی دعواش میکنییم ولی خودمونم ناراحتیم از این قضیه چون بعدش خودمونم ناراحت میشیم...تو این تاپیک برام خیلی جالبه که خیلی مادرا قبول کردن بچشون بیش فعاله چون مادر این بچه به هیچ وجه قبول نمیکنه وهمیشه تاکید داره که مادکتر بردیمش وگفته که اصلا بیش فعال نیست واز هوش خیلی زیادشه که اینجوریه..ولی من یه تست ازش گرفتم کاملا معمولی بود.

ولی میخوام اینو بگم شاید درصدی از بچه ها بدنیا که میان بیشفعال باشن اما درصد زیادی از این رفتارها برمیگرده به تربیت حداقل در مورد دختر دایی من اینطوره وبا اطمینان اینو میگم کم گذاشتن پدر ومادروعلی الخصوص مادرش باعث شده ...دلیلشم میگم...خدایی نکرده نمیخوام اینجا کسی رو ناراحت کنم من کسی رو نمیشناسم اینجا ونمیدونم تربیت هر کس چجوری فقط دارم دیدگاه خودمو بیان میکنم وبازم میگم ممکنه بعضی مادرا خیلیم برای بچشون مایه گذاشتن ولی متاسفانه ژن بچه اینطور بود
در مورد این بچه...یه مادر کاملا بیخیال یعنی از بدو تولد بچه چند روزه رو کاملا رها میکرد پیش مادر شوهر وخواهرشوهرش(چون تو یه ساختمان بودن)واونام چون بعد سالها بچه کوچیک اومده بود با کمال میل قبولش میکردن...حالا مشکل اساسی این بچه با این اوضاع کاملا مشخصه چندگانگی در تربیت... مادرش چیزی رو که براش منع میکرده نظر مادر بزرگش چیز دیگه بوده وعمش هم نظر دیگه...این بچه کاملا گیج میشده که کدومو قبول کنه!!! بی توجهی زیاد مادر باعث شد تا خودش کاملا تصمیم بگیره که چیکار کنه چی درسته وچی درست نیست(مادر به خیال خودش داره امروزی فکر میکنه وبه بچه بکن نکن نمیکنه که سرخورده نشه غافل از اینکه به بچه باید راه درست نشون داده بشه )این بچه کاملا مستقله...وفکر میکنم این خصوصیت بارز بچه های بیشفعاله....چون از هیچی نمیترسن وهر کاری که در لحظه به ذهنشون بیاد رو انجام میدن بدون فکر به عواقبش....

این مادر 2 سال اول که بچه کاملا نیاز به توجه وتربیت داره بخیال.... خودش درس خوند وکنکور داد وبا افتخار بهترین دانشگاه رشته روانشناسی کودک!!!!! قبول شد غافل از اینکه آینده بچشو نابود کرد


یادمه از صبح که بیدار میشد صبونه هرروز بهش تخم مرغ وکره میداد بعد بدون اینکه لباساشو عوض کنه وصورتشو بشوره میفرستادش خونه مادر بزرگش همیشه بچه کثیف بود ولباساش بوی ادرار میداد....یعنی اصلا وقت برا بچش نمیزاشت...ناهارشم که همونجا میخورد وبعد زحمت میکشید میبرد میخوابوندش بعد از خواب شیفت عمه بود چند ساعتی اونجا بود بعدشم که باباش میومد میرفتن ددر...این برنامه روزانه یه مادر با یه بچه زیر 2 سال بعدشم که نمیدونم بگم بهتر شد یا بدتر ولی مهد کودک رفت که سریعا کلمات زشت به رفتارش اضافه شد وهمیشه هم مریض بود
"یبار بچه پاش مونده بوده لای لوله های شوفاژ تو مسجد... بچه طفل معصوم هی داد میزده وگریه میکرده که مادره به دادش برسهولی ایشون چون میخواسته بچه مستقل بشه اهمیت نمیده ومیگه خودتو لوس نکن خودت بیا بالاخره بعد کلی گریه میره میبینه پای بچه جزغاله شده...فقط چند قطره اشک ولی پای این بچه تا آخر عمرش شکل زشت رو داره وممکنه تونوجوونیش خیلی اذیتش کنه..بعد میشینه اشک تمساح میریزه که چرا اطرافیان ملامتش کردن من که مادرم خودم بیشتر دلم کباب شده یعمنی بقیه از من بیشتر ناراحت شدن!!!!"


حالا میخوام اینو بدونم این مادر چه حقی داره که بچشو دعوا کنه نیشگونش بگیره وشکایت کنه که چرا اطرافیان بچشو دعوا میکنن و هیچ خودشو مقصر ندونه ...البته الان یاد گرفته تو مهمونیا مدام بچشو سرگرم میکنه که وقتی بهش نده واسه خرابکاری..الان براش وقت میزاره وانصافا توی جمع رفتار خوبی با بچه داره ولی کاملا مشخصه وشنیدم که تو خونه دعواش میکنه وبراش وقت نمیزاره

الان یه بچه عصبی وپرخاشگر داره که هم موجب اذیت دیگرانه هم خودشون و هم خود بچه آسیب دیده...ببخشین انقد پرحرفی کردم ولی واقعا دلم خیلی پره از دست این مادر همین الان به گوشم رسید بچه با قیچی تمام موهاشو قیچی کرده...کاری که هنوز 3 ماه ازش نمیگدره وبخاطرش کلی بازخواست وتمسخر شده...واقعا آینده این بچه چی میشه ...فقط به خاطر اینکه مادر بفکر رویاهای خودش رفته درس بخونه وبجه رو بحال خودش رها کرده.........در آخر اینم بگم من خیلی با زنداییم دوستم وهمسن هم هستیمl...ولی هیچوقت روم نشد دراینمورد باهاش صحبت کنم بخاطر همین انقد بدلم مونده ...البته گاهی غیر مستقیم بهش چیزایی گفتم ومقاله بهش دادم ...رشته تحصیلیشم که مرتبطه...ولی هیچ فایده ای نداشته

سلام؛پروین جون نگران نباش انشاالله چیزی نیست؛
مامانا نمیدونین این دوروزه پسرم چقدردیونه شده ؛امروزمعلمش که اومد خونه نیم ساعت اول خوب بود بعدش چشمتون روزبدنبینه میزوصندلیشوپرت کرد تو صورت معلمش ؛کیفشو پرت کرد؛نمیدونین چقدرخجالت کشیدم؛معلمشم تاکید کرد برای جلسه بعد حتما ریتالینو بدم؛
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
وای مانلی جون مگه ممکنه یه مادر این رفتاراروبابچش بکنه؛به نظرم اون مادربیشترازهمه داره عذاب میکشه و اصلا دوست نداشته بچش یه روزی این طوری بشه؛ عزیزم شمافکرکنم نسبت به اون مادر بی انصافی کردی چون واقعا هیچکس به اندازه مادر به خاطر مشکل بچش عذاب نمیکشه؛مانلی جون موهای دخترشو حتما کوتاه کرده نه قیچی؛
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
نه عزیزم شاید بد نوشتم خود بچه اینکارو کرده ولی چون دفعه قبل با تمسخر وتهدید باهاش رفتار کردن دوباره بعد 3 ماه اینکارو کرد...نمیدونم اصن نمیدونه با بچش چطور باید رفتار کنه...فکرشو بکنین تو جمع بیان از کار بد بچشون بگن اون بچه کاملا تحقیر میشه وبرای اینکه لج مادرو پدرشو در بیاره دوباره اینکارو کرده...از حق نگذریم همش از زنداییم بد نگم داییمم خیلی بداخلاقه همش دعوا واخمه کارش
سلام مامان حسن جون.منم چندوقت پیش که ریتالین رو نمی دادم.دکترمتخصص کودکان بهم گفت خیلی دارم اشتباه میکنم.گفت نظر دکتر اشرفی که متخصص مغز و اعصاب کودکان هست برات مهم نیست؟منم بعدازچندروز با پایین آمدن تمرکز پسرم دیگه توکل کردم به خدا و دارو رو بهش میدم.اگردکتر براش تجویز کرده دارو رو بهش بده.ما نگران حال و آینده ی فرزندامون هستیم.باید درمانشون رو جدی بگیریم.توکل کن به خدا.به نظر من داروشو بهش بده.بازم هرجور نظر خودته.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
مامان حسن جون راستش بنظرم دیگه کار از کار گذشته طفلی بچه خیلی عصبیه اونقد که باهاش حرف میزنی حالت تهاجمی میگیره..اون موقع مادر نبودم نمیفهمیدم بخوام کمکی باشم ولی الان که خودم مادرم به این رسیدم که دلیل رفتارای این بچه کم توجهی وبیخیالی بوده...بچه واقعا تا کوچیکه توجه تمام وکمال میخواد که واقعا دشواره
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز