2777
2789
پسریه من ساعت ١٠/٥-١٠ بیدار میشه ساعت ١١-١٠/٥ صبحانه میخوره، ساعت ١٢ دوباره میخوابه ساعت ٢-١/٥ پا میشه ناهار بهش میدم، ساعت ٤ دوباره میخوابه تا ٥/٥، ٦ بهش میان وعده میدم و ٩/٥-٩ هم شام. تمام روز هم که دارم باهاش حرف میزنم و بازى میکنم، شعر خیلى براش میخونم، دالى بازى، دید آموز سبزیجات، توپ بازى، صداى حیوانات ، شبم ساعت ١٢-١١ میخوابه

بچه ها شما چقدر ماماناى خوبى هستید که نى نیارو میبرید گردش من اصلاً حوصله ندارم تازه الانم هوا خیلى گرم شده، کلاً احساس میکنم اینقدر تو خونه موندم که دارم افسرده میشم
شما با نى نیا کجا. میرید ؟ پارک، بازار یا همینجورى خیابون گردى؟؟؟؟؟

راستى بچه ها شما شوشوهاتون کى از سر کار برمیگردن؟تا حالا شده از بچه دارى خسته بشید و نیاز به تنهایى داشته باشید؟ اصلاً براى خودتون تایم جداگونه اى دارید که مثلاً بچه ها رو پیش شوشوها بزارید و برید استخر ، کلاس هنرى ، بازار یا هر جاى دیگه اى؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا دوستت دارم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دخترمن10/10.30 بیدار میشه 11صبحانه میخوره 12 یا 1 نهار میخوره شیرم میخوره می خوابه 2بیدار میشه البته پیشش باشم بیشتر می خوابه 3بیسکویت مادر یا سرلاک می خوره
5یا6می خوابه بازی هم داریم در طی روز دیگه نمی خوابه تا 10
دختر من عاشق اهنگ های عمو پورنگه
دوست داره بیشتر بایسته راه بره
اصلا هم 4دست وپا نرفته فقط وقتی نشسته کون مکشه
شوهرمم معمولا 6یا7خونه میاد با دخترم میریم پیاده روی
اره مامانقند عسل جون شده


وای دیبا جون من هر شب یاد روزای گذشته میفتم که چقدر راحت همه جا میرفتم و هر کاری میخواستم میکردم .
تمام مسئولیت و سختی کار روی دوش ماماناست . من تا حالا بدون شروین دو بار بیرون رفتم اینم مامانم شروین رو قبول کرده وگرنه آقایان از این ناپرهیزی ها نمکنن. سایزام خیلی تغییر کرده بود مجبرور شدم لباس برای خودم بخرم وگرنه برای استخر و ... کسی شروین رو قبول نمیکنه با اینکه خیلی میخوام لاغر شم و باید فعالیت بدنی رو بالا ببرم .هر چقدر با شروین دور پارک راه برم یا بریم فروشگاه هایپر .
حسین ساعت 6 صبح میره 7 شب هم میاد همین که میرسه باید حموم بره غذاشو بخوره بی بی سی رو هم نگاه کنه . ساعت 8-8/30 شروین رومیگیره تا وقتی که گریه نکرده ،همچین که گریه میکنه ،میده به من میگه شیر میخواد یا خوابش میاد . ساعت 11 هم میره میخوابه .
CafeMom Tickers
واى ندا دیروز کلى تایپیدم ولى مثل اینکه همش پریده الان خلاصش میکنم

من چیزى که خیلى ناراحتم میکنه اینه که از خانوادم هم دورم، تا وقتیکه بچه نداشتم خیلى برام مهم نبود ولى الان گاهى کم میارم میگم کاش کسی بود که با خیال راحت بچمو ٢ دقیقه بهش میسپردم
بى انصافیه اگه بگم شوشو کمکم نمیکنه ولى خوب اونم دیر از سر کار میاد مگه چقدر میتونه کمک کنه به قول تو آخرش مسئولیت بچه با ماهاست
آقاى شوشو فهمیده که خیلى کسل شدم کلى نصیحتم کرد بهم گفته برم استخر یا هر کلاسى که دوس دارم و خودش از بچه مراقبت میکنه ولى من از بس که تو خونه موندم روحیم خیلى کسل و منفعل شده مثل کسى شدم که از شرایط خیلى خسته شده ولى توان مقابله یا تغییر شرایطو نداره

دیگه یادم نمیاد چیا گفته بودم، ماشالله به حافظه
خدایا دوستت دارم
دوستای گلم،خوبه هم دیگه رو داریم من قبلش فکر میکردم من کم اوردم کلی غصه میخوردم که حتما مامان خوبی نیستم .

دیبا جون غصه نخور ،واقعا شرایطت از همه سخت تره . کلی خجالت کشیدم از بس غر زدم . هر وقت خیلی کسل شدی بیا درد دل کن کمی از خستگی و غصه ادم کم میشه . اگه شوشو میتونه هفته ای دو ساعت برو استخر ، دیگه بچه هامون از اون بدقلقی در اومدن با خیال راحت بسپرش به شوشو (البته به شرطی که خودش نگه داره . به بقیه نگه که مصیبت میشه ) واقعا تو روحیه تاثیر داره . کاشکی تهران بودی مجبورت میکردم بعضی روزا بیای خونه خودم .
CafeMom Tickers
قربون معرفتت دوست جونى
واقعاً چقدر خوب میشد اگه همه پیش هم بودیم و میتونستیم به هم سر بزنیم
بچه ها خوشحالم که شماهارو دارم و میتونم باهاتون دردو دل کنم
میخوام فردا پاشم برم یه کلاسى اسم بنویسم، نمیدونم چى هر چیزى که شده فقط از این خونه باید بزنم بیرون

بچه ها شماها تا حالا با نى نیا مسافرت طولانى رفتید؟ ما چند بار تصمیم گرفتیم بریم ولى این قضیه ى غذا درست کردن براى بچه یکم کارو سخت کرده و اینکه اگه بخوایم با پرواز بریم دیگه نمیتونیم کالسکه یا وسایل سنگینشو با خودمون ببریم
خدایا دوستت دارم
ندا جون غصه نخور شرایط منم مثه توهه شاید هم بدتر.
همسر جان 8 صبح میره 1 میاد ناهار میخوره میخوابه. اگه سارینا خوابید که هیچی واگر نخوابید با از اتاق بیارمش بیرون باهاش بازی کنم که باباش بتونه راحت بخوابه.
5بیدار میشه اخبار میبینه بعدش هم میره تا 9 که میاد خونه .وقتی رسید یکم بغاش میکنه بوسش میکنه دوباره میدش من میگه خسته ام .میشه پای تلوزیون .میگم بگیرش میخوام ظرف بشورم میگه نمیخواد مگه بیکاری؟ بیا بشین .
میگم برم شام درست کنم . میگه نمیخواد حالا نشستیم .
خلاصه از صبح تا شب مدام با بچه سر و کله میزنم هیچ وقتی واسه خودم ندارم .
خونه ی ما بزرگه با یه بچه به شیطونی سارینا که تازه یاد گرفته 4دست و پا میره تمیز کردنش واسم خیلییییییییییییی مشکله!وقتی شکایت میکنم میگه کاش من جای تو بودم از بچه مراقبت میکردم خوش به حالت!
حالا هم باهاش قهرم آخه دیروز گفتم یک ساعتی سارینا رو ببر دفتر .بعد میام دنبالش قبول نکرد .البته حق داره کارش مشکله .خستگی داره .سارینا هم اذیتش میکنه .ولی من دیگه خیلی خسته شدم ازین یکنواختییییییییییییی!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  8 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  10 ساعت پیش