واى ندا دیروز کلى تایپیدم ولى مثل اینکه همش پریده الان خلاصش میکنم
من چیزى که خیلى ناراحتم میکنه اینه که از خانوادم هم دورم، تا وقتیکه بچه نداشتم خیلى برام مهم نبود ولى الان گاهى کم میارم میگم کاش کسی بود که با خیال راحت بچمو ٢ دقیقه بهش میسپردم
بى انصافیه اگه بگم شوشو کمکم نمیکنه ولى خوب اونم دیر از سر کار میاد مگه چقدر میتونه کمک کنه به قول تو آخرش مسئولیت بچه با ماهاست
آقاى شوشو فهمیده که خیلى کسل شدم کلى نصیحتم کرد بهم گفته برم استخر یا هر کلاسى که دوس دارم و خودش از بچه مراقبت میکنه ولى من از بس که تو خونه موندم روحیم خیلى کسل و منفعل شده مثل کسى شدم که از شرایط خیلى خسته شده ولى توان مقابله یا تغییر شرایطو نداره
دیگه یادم نمیاد چیا گفته بودم، ماشالله به حافظه