تا اینجای روز یه تی شرت دخترم که کهنه شده خروجی به درد دستمال شدن نمی خوره.
یه جفت دستکش که خریده بودم موقع کار خونه بپوشم که می دونید شدنی نیست خروجی گذاشتم
یه قالب دسر بد قلق گذاشتم دخترم یه کم بازی کنه بعد می ذارم خروجی
یه قفسه یخجال دراوردم بشورم محتویاتش تمیز کنم.
همسرم مقداااااری تخم شربتی وخاکشیر گرفته بود بعد یهو تصمیم گرفت قندش کنترل کنه در نتیجه اینا موندند فعلا گذاشتم طبقه اخر یخچال که چشمم نبینه حرص بخورم.
یه مقدار دلار که باید خودم مجاب کنم بریزم روی ماستش تا تموم بشه خودم علاقه ای ندارم.