مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام من خونه قبلیم خیلی کوچیک بود و انباری هم نداشتم .بالای کمد دیواری میزاشتم یا قبلا که تخت داشتم زیر تخت میزاشتم .یا یه جاهایی طبقه ام دی اف زدیم مثل بالای در . اونجا هم وسیله هامو میزاشتم . 

مبارکه عزیزم 

همین که الان هم مرتب شده خیلی عالیه 🥰

دقیقاً مثل من 

منم تلفن زدن وجواب تلفن دادن برام سخته ولی خوب معروف ام به اینکه همیشه در دسترس ام‌معمولا باهام کاری داشته باشند منتظر نمی مونند.ولی یه سری تماس های غیر ضروریه خواهرانه وودوستانه می خوام کوتاااااااه کنم.

امروزم نوبت سرویس بهداشتی هاست برای مهمانی ها تمیز کردم هنوز تمیزه.

یه ظرف کوچیک جای دارچین جنس پلاستیک خروجی.

تا الان با روتین خونه مشغول بودم.

طبقه سوم اون کابینت هم می خوام یکی دوتا وسیله از کابینت های دیگه بذارم چون روی هم گذاشتم گذاشتن وبرداشتنش برام سخته

چیدمان درست وراحت اون که مجبور نشیم برای برداشتن چیزی وسیله دیگه ای جابه جا کنبم یا خیلیی جا به جا کنبم.

منم پوشگ ووسایل دخترم هر چی که لازم بود از نوزادی می ذاشتم تو کشو.هنوزم تو کشو می ذارم

به نقاط مشترک جدیدی داریم میرسیم 

چه جالب!!! 

ماهم انباری نداریم.توی کمد دیواری و کابینت ها هستن همه وسیله ها

اره واقعا جالبه من همیشه فکر میکردم من تنها اینطوری هستم چون اطرافیان معمولا با من خیلی تفاوت دارن چه از نظر مینیمال بودن و چه از نظر اخلاق و...، ولی با حضور تو این تاپیک انگار کلی دوست و خواهر شبیه خودم پیدا کردم با روحیات و خلق و خو و دغدغه های مشابه و این خیلی لذت بخشه

همتون رو خیلی دوست دااارم 💚 😍 

تو کمددیواری میذارم عزیزم 

فردا تولد بابای خونس  ما امروز گرفتیم😀 یه کیک مینیمال اندازه کف دست گرفتم قشنگ به اندازه ما چهار نفر بود 

و دوتا کادو   البته یکیش از طرف پسر خونه بود هردو طبق سلیقه همسرم و طبق نیازش بود ی کمربند مینیمال 

یه ماگ یا شات برا چای توی اداره چون چایخوری نیس دوست داشت کوچولو باشه اندازه فنجونش 

بالای کمد دیواری اگه فضا داری

بخدا خیلی از فامیل،آشناهام،دوستام بخاطر این اخلاقم باهام قطع رابطه کردن، قبلا بخاطر خوشایند اونا تماس میگرفتم، همیشه در عذاب بودم، همش استرس داشتم ناراحت بشن، ولی بعد از اینکه به بلوغ عقلی و فکری رسیدم با خودم میگم هرکسی باید دیگران رو اونجوری که هستن بپذیره، حتی مهمون رو من اگر یک خانواده مهمونم باشن یکی دیگه هم بخوان بیان بااحترام پذیرش نمی‌کنم گروه دوم رو، چون اصلا حوصله شلوغی رو ندارم، ولی قبلا خودمو عذاب میدادم که مبادا طرف مقابل ناراحت بشه، ولی الانا تو همچین شرایطی با خودم میگم اگر دوست من، فامیل من، هرکسی، اگر تا الان منو نشناخته، یا اینکه الان بخاطر اینکه نمیتونم پذیرشش کنم ازم قراره ناراحت بشه اوکی بذا ناراحت بشه، من همچین دوست و فامیلی نمیخوام ، تماس تلفنی هم همینطور، تقریبا همه میدونن اهل تلفن زدن و.... نیستم 

از بس که از وسیله اضافه نفرت دارم حتی یه قاشق اضافه ندارم تو خونه ام همه چی حساب شده هر لباسی که دلم و بزنه سریع میدم بیرون همه چی رو حسابه تو خونه ام 

من خیلی ساله این سبک زندگیمه کلاسشم رفتم

منممم اصلا از تلفنی حرف زدن خوشم نمیاد دوست دارم پیام بدم نفرت دارم از تلفنی حرف زدن