مینیمالیست شدن یعنی چی؟

یعنی قشنگ معلومه هیچ چیز اضافه ای تو خونه نداری کاش منم مثل شما بودم الان هفت هشت تا گارد موبایل بدون استفاده دارم 

من اگه بخوام این چالش رو برم باید یکسال هر روز سی تا خروجی بزارم فکر نکنم بازم تموم بشه😇

یا خدا😂

متاسفانه جنوبم

عزیزم با دوستان اینجا همراه باش کم کم خودجوش همه اضافی ها رو میذاری خروجی و خونت خلوت میشه. کار یکی دو روز هم نیست من دوساله با این تاپیک اشنا شدم. قبلشم پاکسازی میکردم ولی هنوزم یه قسمت هایی از خونه و وسایلم اون چیزی که میخوام نشده

انشالله مرسی عزیزم

 برای من اصلا لباس جزو یادگاری حساب نمیشه عزیزم به هرصورت مهم مراسم عقدم بوده و ادمایی که باهاشون وقت گذروندم که اونا هم تو ذهنم هستن و هم تو عکس

کل یادگاری هام تو یه جعبه فلزی کوچیک جا شدن 

انسانیت جان این برنامه خانه داری من که باهاش پیش می رم.بقیه دوستان هم برنامه های تمیز وپاکسازی خودشون دارن

در مورد یادگاری من مانتو عقدم ده سال نگه داشتم هفته پیش گذاشتم خروجی دلیل اش این به مرور تغییر رنگ داده بود اگه نو نو می موند شااااید یادگاری نگه می داشتم اونم شاااااید.

ولی دوست ندارم وسیله کهنه،معیوب و نو سالم ولی بدون استفاده یا مازاد بر نیازم تو خونه نگه دارم.

سلام دوستای عزیز؛ 

خروجی های امروزم‌؛ 

دوتا لباس زیر بالاتنه 

مداد لب (مغز مداد تا نصفه بود) 

تیوپ خالی ویتامین آ د

منم از این پمادای نصفه نیمه زیاد داشتم که برای چرب کردن پاهام استفاده کردم و تموم شد

سلام به همه،فکر کنم دو سه روز نبودم،از استرس کنکور دخترم قشنگ زمبن گیر شدم ولی نذاشتم دخترم و همسرم بفهمن برای کنکوره،گفتم میگرنم عود کرده،ولی امروز دیگه هر جور بود بلند شدم خونه یه میدون جنگ شده بود،چقدر کثیف و به هم ریخته،پاشدم اول دوش گرفتم صبحانه خوردم،رفتم سراغ آشپز خونه یه دور ماشین لباسشویی روشن کردم،تا اون بشوره ماشین ظرفشویی رو هم پر کردم سینک و رو کابینت ها رو تمیز کردم،ظرفشویی هم روشن کردم لباسارو پهن کردم،دوباره ماشین لباسشویی روشن کردم،ناهار گذاشتم،بعضی ظرفها رو تو یخچال که موادشون کمتر شده بود تو ظرفهای کوچیکتر ریختم،گاز و تمیز کردم چدنهاشو سابیدم،کلا کار آشپزخونه تموم شد،رفتم اتاق دخترم یه مرتب سازی کردم،کلی چک نویس داشت چندتا هایلایتر و یه اتود و یه جامدادی رومیزی رفت خروجی،یه دوتا جعبه خیلی کوچولو سوزن منگنه داشت دوتاشو یکی کردم و جعبه خالی رفت خروجی،یه کیف طلقی کوچولو بود که توش چندتا پاک کن فانتزی بود،خیلی کوچولو بود مادرم براش خریده بود،پاک کن ها دیگه فاسد و سیاه بود کفشم تغییر رنگ داده بود،اونم رفت خروجی،یه روان نویس هم تموم شد،ظرف کشک و جعبه رشته آش هم رفت بازیافت،یه کتونی آل استار که ظاهرش سالمه توش انگار خراب شده اینم میره خروجی،ورودی نا خواسته هم یه سجاده و یه لوح تقدیر که از طرف کانون بازنشستگان به همسرم دادن،حالا یکم تو خونه بمونه براش یه فکری بکنم چون نمیخوام بخوره تو ذوق شوهرم 

راستی صبح رود کلی برای کنکوریها از جمله دخترم دعا کردم،انشاالله دوستانی که فرزند کنکوری دارن همه خبر خوش بشنوند و موفقیت فرزندانشون رو بببنن،به لطف علی اصغر کوچولوی کربلا

😂😂😂

خب امروز کشوی میز تلویزیون رو دوباره پاکسازی کردم

این کشو رو بار چندمه که پاکسازی میکنم و هر کار میکردم نظم نمیگرفت که آخر به این نتیجه رسیدم به خاطر زیاد بودن وسایلشه که مرتب نمیشه

خروجی ها ی این کشو:

سه تا تسبیح و دوتا مهر

چهارتا دستمال عینک

دوتا اسپری عینک

یه ژل ضدعفونی که تاریخش گذشته

یه اسپری الکل

چند تا از این کاغذ یادداشت های رنگی

الان محتویات کشو ایناست:

دوتا شارژر

چند تا باتری

چندتا فلش 

دوتا تسبیح و دوتا مهر

چسب نواری 

یه اسپری عینک و دستمالش

یعنی الکی زدی خردکنو ب برق ک بسوزه؟

خداقوت ..انشالله که خبر خوش جواب کنکور  دخترتونو همینجا ازتون می‌شنویم