خروجی 25و 26 اسفند
جا سیخی که رطوبت خرابش کرده بود و وقتی میرفتیم بیرون زیادی جاگیر بود و نمیبردیمش با خودمون.
دوتا شلوار خونگی پسرم که خواستم تعمیرشون کنم . دادم بپوشه دیدم کوتاه شدن و جالب نبودن تو تنش. خلاصه که نگه داشتم برای تمیزکاری و بعدش خارج بشن ...
یه گیره جلو مو کوچیک که مو رو قشنگ نمیگرفت ... یکی باید خودشو میگرفت که از سر نیفته😁.
پنج جفت جوراب از همسرم برای زمانی بود که اداره میرفتن و تعداد زیاد نیاز داشت . کنار گذاشتم که کسی اومد خونمون بهش بدم..تمیز و جنس خوب هستند.
یه بافت ظریف که خواهرم سالها پیش بهم داده بود و فقط یکبار پوشیدم. اینم کنار میزارم که بدم به خودش ...
ده تا برای دو روز 😑😀😁...
ورودی یه جعبه بزرگ سیب نزدیک سیزده کیلو ... که با جعبه بهمون داد . میخوام نگهش دارم واسه کاغذها و کتابهایی که قراره بدیم بازیافت ... جمع کنیم تا بعد از مدرسه ها. ان شالله .
دوتا قالیچه اشپزخونه و زیرپایی بیرون رو همسر شست...
لباسشویی هم تمام رومیزی ها و دستمال های تنظیف رو شست..
منم تشویقشون کردم...😎
تغییراتی هم توی مطبخ داشتیم که حسابی خوشم اومد و بزرگتر نشون میده ...