مینیمالیست شدن یعنی چی؟

از اول مهر می‌ره ولی خب مادرم اذیت میشه بابام هست ولی خب گناه دارن خودمم توان جسمیم حس میکنم کمتر شده نیاز مالی هم اصلا نداریم 

ممنونم که هستید 🌹❤️ منم خیلیییی انگیزه گرفتم کلا دست به رد کردنم‌ خوب بود ولی یکم ورودی هام مشکل داشت که خب اونم حل میکنم با کمک شما دوستانم 

من تحمل خونه شلوغ اطرافیان رو ندارم واقعا

گاهی فقط شلوغه ولی اکثرا نامرتبم هستن 

کلا اون شلوغیه نمیذاره زیاد وقت برای مرتب بودن گذاشته بشه یا اکثرا تمیزیش به چشم نمیاد به خاطر حجم زیاد وسایل

بهترین موقع همین الانه چون دارم اسبابکشی میکنم.

هر چیز بی استفاده دارم میریزم دور یا میفروشم یا هدیه میدم.ک سبک برم خونه ی جدید

منم داشتم گذاشتم داخل ضایعاتیا 

من آنقدر حس سبکی کردم چندبار لیست خروجی هاتونو خوندم🤭

خدا قوت 

خونه شما دقیقا وضعش مثل خونه پدری منه😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨

ینی وقتی میری داخل خونه دیونه میشی

انقدر خرت و پرت و چیزای ب درد نخور نگهداشتن،گبخدا اصلا انرژی منفی از زمین و اسمون میباره😪😪😪

سه نفر ادم هستن یه اتاق سه در ۵ پررررررررر از لباس دارن

یه سمت اتاق هم پرررررررر از بالش و تشک 

اونوقت هروقت میریم خونه بابام نه لباس پیدا میکنن بپوشن نه تشک و بالش اندازه تعداد هست😑

بالشا همه اَتا و اوتا

لباسا همه کهنه و قدیمی😑😑😑

ی عالمه پرده های کهنه 

شارژر و هندزفدی و لامپ و سیم و خرت و پرتای کهنه و خراب تو کشو ها.‌....

اشپزخونه پرررررررر از ظرف اونوقت مهمان میاد ظرف کم میاد همه لنگه به لنگه🥴

همین الان ک اینارو میگم تپش قلب گرفتم😑

فرق میکنه کی تو خونه زندگی میکنه

دقیقا نمیدونم کدوم رو میگید. ولی اگه حوصله ی آگهی رو دارید بذارید با چندتا چیزدیگه ی آشپزخونه که بازم ندارید  باهم آگهی کنید اینجوری شانس فروشش بیشتره. اگرم مثل من حس و حال آگهی ندارید ببخشید به اطرافیان

شما یه چند وقت دیگه مثل سری قبل باید برید براشون یه پاکسازی عمیق انجام بدین. 

یاد پست قبلا هاتون افتادم که میگفتین رفتین خونشون یه سری از لباسا و پرده ها رو دادین خروجی، انگار خودم اونجا بودم دلم آروم گرفت😉

سلام دوستان امروز کجایین دلم میخواد گزارشهاتون رو بخونم  

خروجی امروز من یه جلد شناسنامه

چون شناسنامه دخترم رو عکس دار کردیم دیگه سایزش نمیخوره

واقعا خودمم همینطورم❤

سلام دوستای گلم خروجی امروزم:

شش تا انگور پلاستیکی کوچیک که تو میوه خوری بود قبلا دو تا بزرگشو گذاشته بودم خروجی 

یه تاب توری که خیلی وقته نمیپوشیدمش

شاسی عکس دخترمم که تو پذیرایی زده بودم به دیوار گذاشتم تو اتاقش دیوار خلوت شد🤩

الان تو دیوار یه تابلو آیه و یه ساعت هست

خروجی

یه تنگ ماهی ک مشابهشو داریم 

چندتاکمد چوبی کوچیک قدیمی ک تو انباری بودن  انبارمونو طبقه بندی کردیم اونارو دادیم خروجی

چندتا تیکه چوب و تیر و تخته ک اصلا معلوم نیس برا چی اوردیم خونه

کلی اهن تیکه تیکه ک مربوط ب کار پدرمه همرو فروختیم

چندتا روسری قدیمی و شال بافت 

مامانمم حدود ده تا کیف داره ک احتمالا دوتاشو میدم خروجی قایمکی😂

چندتا بلوز مامانم ک نصفه دوخته شدن 

یه پارچه گیپور زیبا ک مونده بود تو خونه گذاشتم ببرم یه تونیک با مدلی ک دوس دارم بدوزن برام

یه روسری سنتی ک هدیه بود و میدونم برا هیشکی کاربرد نداره

دوسه تا دستبند ک پاره شدن

شیش جفت گوشواره ک هدیه دادم 

دوتا انگشتر ک شکستن

نقاله و پرگارو گونیا و خط کش برا دبستانم بوده و هدیه بوده

خمیر بازیای بچگیامو ک احتمالا یادگاری بردارم شایدم بدم بره

کلی کاغذ کاهی و برگه A4 و دفتر جزوه و دفترچه قلمچی و کتاب و دفتر مدرسه ک کنکور و کتاب کنکورا و چن تا جامدادی و جا کارتی و کیف پول بلا استفاده ک باید یدونه باب سلیقه خودم بخرم با یه کیف کاربردی