مینیمالیست شدن یعنی چی؟

خانما من میخوام مبل هامو بفروشم بجاش پشتی بگیرم هم خونم کوچیکه هم داغون شدن موقع اسباب کشی 

بفروشم؟ 

سلام به همگی ورودی یه پستونک بالای شش ماه  برا دخترم 

متاسفانه نپذیرفتش و پستونک قبلی ش رو ترجیح داد 

چون نارس بود و یکم کوچیکه همسرم میگه بزار ماه دیگه دوباره امتحان کن 

ذوق داشتم پستونک قبلی ش رو سریع بزارم خروجی ک نشد متاسفانه 

احتمالا مبل شما بزرگه واسه خونتون،بفروشش بجاش یه نیم ست از یه مبل کوچیکتر بخر ،روی مبل و پشت میز غذا خوردن عادت خوبیه ،به زانو و کمر خیلی کمک میکنه و باعث میشه به مرور آسیب کمتری ببینیم من استفاده از توالت فرنگی رو هم واسه همه واجب می‌دونم ،چون ماخانومای ایرانی اکثرمون کمبود کلسیم و دی داریم ،باید بیشتر مراقب باشیم و به این چیزا بعنوان یه کالای لوکس نگاه نکنیم 

عزیزم از کفی تخت فقط استفاده کردم دورشو با چرم مصنوعی که خونه داشتم گرفتم شبیه باکس تخت شده و از اون حالت دراومده

لینک بده ببینیم

بچه های گروه ایتا تون وصل میشه.

مال من از بعدازظهر متصل نمیشه.ایتا حذف کردم دوباره نصب کردم بازم نشد.

حالا ببینم فردا وصل میشم با نه

نه شادی جان برای منم وصل نمیشه عزیزم. از ساعت حدود ۶ قطعه. مشکل سراسریه 

مرسی عزیز دلم

سلام خانوما

چرا تاپیک دیگه اون شور و هیجان سابق و ندارد.من قبلاً یک ساعت سر نمیزدم میومدم می‌دیدم ۵۰صفحه عقب موندم با کلی عکس و ورودی خروجی رو به رو میشدم.الان روزی یک صفحه هم جلو نمیریم

عزیزم‌مال منم همینطوره کلا برای همه مشکل پیدا کرده من حذف کردم حالا نصب نمیشه

سلام عزیزم من وقتی با تاپیک اشنا شدم خب خونم خروجی زیاد داشت الان نمیگم خونم مینیماله ولی خب کمتر خروجی پیدا میشه

اره منم فکر کردم مال من مشکل داره خذف کردم الان دیکه نصب نمیشه.

قبلا یکی دوبار وصل نمی شد به روز رسانی می کردم درست می شد امروز نشد

من قبل از آشنایی با  این تاپیک خیلی پاکسازی کزدم.یه سری هم با این تاپیک پاکسازی کردم.الان مدتیه نه وروذی دارم نه خروجی .

کلی خروجی داشتم: لوازم لوله کشی و دستگیره های اضافی که دادم به بابام. رنده خیلی کوچیک. نی های فلزی شربت خوری که شستنشون سخته . کپی های شناسنامه های قبلی که عوض شدن. آینه دوطرفه تاشو که یه طرفش شکسته. جا ادویه ای با پایه گرد فلزی . دربازکن که کج شده. چاقوتیزکن خراب. شارژر تبلت چند سال پیش. سبد میوه . چت تا وسیله سبزی آرایی که کلاه سرم رفته بود ، 

یه میز خاطره دارم با سماور و فنجون و چراغ گردسوز . می‌خوام بندازم بیرون ولی دخترم نمیذاره،