سلام خانوما خسته نباشین خدا قوت به همگی
ما قرار بود انبار مامانم اینارو تمیز کنیم من متاسفانه دردام شروع شده یهو دلم درد میگیره دیگه مامانم چشمش ترسید گفت نمیذارم هیچکاری کنی.دیگ پروژه انبار کلا بسته شد☹️☹️☹️ولی امروز رفتیم داخل انبار از همون جلوی در انبار ۶ تا قوطی دلستر و نوشابه،یه عالمه قوطی حبوبات ک از قبل خالی شده بودن چننننند تا قوطی پلاستیکی در شکل ها و اندازه های مختلف،یه درب شکسته که مال جانونی بود ولی خود جانونی سالم بود یه گلدون قدیمی ظاهرش سالم بود ولی با کوچکترین ضربه میشکست،از انبار خارج شد همرو ریختیم تو کیسه یه کیسه خیلی بزرگ شد.
دیگ یه مشما لباس و پارچه کهنه و کیف دبیرستان من😑😑😑مربوط به ۸ سال پیش 😑😑هم گذاشتیم بیرون.
مامانم چون روزه بود گفت امروز حال ندارم دیگه ادامه ندادیم
دوتا کمد بززززرگ پرررراز پارچه و خرت و پرت هست که باید همه وسایلشونو ی نگاه بندازیم هنوز مونده