امروز بعد از مدتها استراحت
کمر همت بستم و سر زدم به آشپزخونه مون
قند و شکر و گل محمدی و زردچوبه و نخود و لپه و لوبیا سفید و عدس محلی از هر کدوم یه مقداری مونده بود توی کیسه های خریدشون که داخل ظرفهاشون ریختم و مابقی رو هم موقت داخل شیشه های رب گذاشتم که جلوی چشم همسرم باشن.
فقط ظرف زردچوبه شسته شد و خشک شد و پرشد . مابقی ظروف تمیز بودند.
یخچال هم در حد یک طبقه و یک کشو چک شد. طبقه و کشو شسته شدند. دوریز صفر 😄. کفی کشو هم با دست باید بشورم که حتما بعد از کلاس پسرم دست به کار میشم.