🖍یک شلوار خونگی خودم روز اول که خریدم اومدم با قیچی مارک پشتش رو جدا کنم وقتی جدا شد دوتا سوراخ پشت شلوار ایجاد شد😄دیگه دوماه پوشیدم هر سری با اکراه میپوشیدمش و تیشرتم میفتاد روش و بازم رو مخم بود که رفت خروجی
🖍خنزر پنزر خونه که تمومی نداره یه مقدار جمع شد گذاشتم خروجی
🖍یه مانتو که خواهرم بهم داده بود اولش خوشم میومد چندباری پوشیدم اونم گذاشتم خروجی تو استایلم نبود
🖍یه ضد آفتاب کودک که رفت خروجی به پوست بچه هام نساخت
🖍یه مقدار سویا داشتم ولی مصرف نمیکردیم اونم گذاشتم پخت باهاش کتلت سویا درست کردم بردم خونه مادر همسرم
واسه شامشون
خروجی امروز من دو جفت کفش بچم که کوچیک شد با سه دست لباس تمیز و نو بودم گزاشتم بدم به کسی یه شلوار و جوراب همسر که دیگه پاره شده بودند ورودی یه جفت کفش بچه گانه
منصوره جان ظرفهان مبارک
گزارش ها همه عالی بود
منم امروز طبق برنامه نوبت پنتری بود خوب مرتبی کردنی نداشت چون مرتب بود.خروجی هم نداشت.همسرم چند روز پیش مقدار زیادی پیاز خریده بود که قاعدتا بمونه خراب میشه چون من حیاط یا تراس ندارم که خنک باشه.امروز یک کیلو اش تبدیل کردم به پیاز داغ یه ساعت ازم وقت گرفت چون بچه کوچیک دارم برنامه ریزی کردم هر هفته یه کیلو سرخ کنم تا تموم شه.
نذر صلواتم فرستادم.
یه نکته که به ذهنم رسید اینکه افرادی که مداوم خونه تمیز می کنند فکر نکنید خسته میشن از کت وکیل می افتن اتفاقا شما دقتی می مونی یدفعه تمیز کنی لکه باید بسازی تا تمیز شه ولی وقتی مرتب تمیز می کنی با یه دستمال کشیدن ساده تمیز میشه.یا مرتب کردن کمد به جای یه ساعت یه ربع طول می کشه.در واقع کار کمتر
اون بلاگرایی که می بینید خیلی بشور وبساب دارند از این راه کسب درآمد دارند برای تولید محتوا مدام باید خونه دستمال بکشند یا مرتب کنند.
مثلا کشو الکی شلوغ می کنند بعد از اول با معرفی یک محصول می چینن
دیگه اینکه امروز پیاز سرخ می کردم یه ساعت سرپا خسته شدم فکر کردم کاش یه گاز تک شعله رومیزی داشتم می نشستم زمین سرخ می کردم البته دارما ولی گاز تک شعله بزرگ اندازه یه دیگ .این در آینده دوررررر جزو ورودی هام خواهد بود.
اگه کسی تجربه استفاده اش از نظر کاربردی بودنش داره لطفا اینجا به اشتراک بذاره من وبقیه دوستان استفاده کنیم.
من در حد یه کیلو پیاز سرخ می کنم سبزی قرمه سرخ می کنم از این جور چیزا واینکه کلا سرپا خسته میشم‌همش میگم کاش یه گآز داشتم مواد اولیه می ذاشتم تو سینی می نشستم زمین غذا آماده می کردم.مخصوصا تو روزای استراحت مطلق بارداری ام خیلی تو این فکر بودم
چند تا بسته بادمجون چند ماهه تو فریزر بود امروز پختم کشک بادمجون درست کنم خورده بشه
به همسرم گفتم فعلا دیگه مرغ و گوشت نخره تا فریزر یه کم سبک بشه
ولی بعید میدونم بتونه
خروجی امروز ۱۱ تا کتاب هدیه دادم ۳ تا کتاب فروختم
ورودی دوتا شال تک رنگ بود که یکی برای عیدم خریدم میزارم کنار ( از امسال تصمیم گرفتم لباس عیدم شهریور بخرم بزارم کنار چون عید گرونتره . مهمتر اینکه شلوغه. هم خودم و هم همسرم لباس عیدمون امادس)
یکی برای تابستان سال دیگه برای مسافرت و.. لازم میشه چون شال هام هدیه بودن بیشترشون. به سلیقه خودم خیلی وقت بود نگرفته بودم برای همین دوتا گرفتم و قطعا تا یکسال شال ورودی نخواهم داشت.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز