بدترین حالت تهوع و بیزاری از شریک زندگیته .
من در دوران بارداری اصلا نمی تونستم تحملش کنم . شوهرم هم مغرورو متعصب رو خانوادش . منم بیزار از اون و خانوادش . تا حد طلاق رفتیم .
الان دیگه فهمیده حتی یه هفته مونده به قاعدگیم حالم بد میشه و عصبی میشم . اصلا حوصلشو ندارم . سعی می کنه خبر مرگش درکم کنه 😆😆😆. الانم همون حس رو دارم . به شدت حالم بد میشه . تپش قلب و خستگی شدید پیدا می کنم وقتی می بینمش . دلم می خواد رفع بشه اگه میشه راه حلی بدید ممنون .
البته همه این حس ها پیش زمینه هم داره . همسرم به مادرش رسیدگی می کنه و من درک می کنم وظیفش ولی گاهی بیشتر از حد میشه که من رو خسته می کنه . هم حس گناه که اونو منع کنم و هم حس ناراحتی که نادیده گرفته میشم .