2777
2789
عنوان

بهترین یا سخت ترین قسمت دوران بارداریتون رو به خاطر دارید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 14298 بازدید | 154 پست

تو هفته ٢٦ تاندون پام پاره شد و مجبور شدم برم زير تيغ جراحي با بي حسي از كمر، خيلي سخت بود.. به خاطر بارداري مسكن هم نميتونستم اونقدر مصرف كنم و خيلي درد كشيدم

الانم ٤ روز بعد از عمل پام تو گچه و ٨ هفته بايد همينجوري بمونه.. ازتون ميخوام لطفا واسم دعا كنيد بچم سالم به دنيا بياد، روزاي سختي رو دارم ميگذرونم، توكلم به خداست 🙏🙏

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


چقدر دلم واسه اون روزا تنگ شد.چقدر همه هوام و داشتن.شوهرم نازم و میکشید

یک ماهه زایمان کردم،حالا فسقلی بغلمه  اوایل یوبوست داشتم و درد سینه بعد حالت تهوع .پنج ماه درد لگن داشتم، به نظرم سختیهاش هم شیرین بود

ناراحتیم فقط وقتایی بود که تکون نمیخورد

وگرنه حالت تهوع و دردهاش هم دوست داشتنی بودن

با توکل به خدا زندگیم ومیسازم.

بهترینش اونجا بودکه بی بی زدم و.درشرایطی که هیچ تمیدی نداشتم دیدم مثبته😍باکلی ذوق به شوهرمگفتم و اونم خیلی خوشحال شد بعد ک رفتم سونو گفت دوتاس گفتم چی گفت میگم دوقلو ینییییییییی هنگ بودم ی مدت 😝ولی بدترینش ۷ماه به دنیا اومدن بعد ۱هفته به خاطر دیر رسوندنشون ب دستگاه فوت کردن😪

من  اوایل بار داریم آزمایش دادم جواب آزمایشم اشتباه شد و ماما با ترس  و چشمان گرد گفت  وای تو بااین جواب ازمایش الان زنده نبایدباشی سریع برو بیمارستان بخواب ؛؛؛منو میگید داشتم دیونه میشدم سریع رفتم خونه تا به مامانم و شوهرم بگم اما چن ساعت بعد از آزمایشگاه زنگ زدن ک بدو بیا جواب آزمایشات اشتباه شده دیگه تو اون چن ساعت چی به من گذشت خدا میدونه  

بارداري اولم به شدت سخت وتلخ بود ماه سوم افتادم به لكه بيني وخونريزي اواخر 4 خونريزي شديد كردم كه كسي باور نمي كرد بچه بمونه بچه م موند تازه دوهفته بود خونريزي تمام شده بود كيسه ابم نشتي داد دوهفته سخت دردآور وپراسترس رو گذروندم دقيق محرم 92بود بعد دوهفته استراحت دكترگفت اب دورجنين كمه وبايد ختم بارداري كنيم ومن بچه اي رو كه چندين سال منتظرش بودم با يه زايمان طبيعي بسيارسخت ودردناك با 14ساعت درد شديد ازدست دادم.

بعد يك سال ونيم بازباردار شدم 5ماه ويارشديد داشتم ابم نمي تئنستم بخورم شديدا استرس از دست دادن بچه م رو داشتم ازبارداريم هيچ لذتي نبردم الان يه وروجك شيطون دارم

به هركس اندازه ي لياقتش محبت كن

بدترین لحظه بارداریم وقتی بود که تو چهار ماهگی افتادم رو خونریزی شدید واااای از یاداوریش تمام تنم میلرزه .بهترینش هم زمانی بود که تو شکمم تکون میخورد 😍

با توام ....ای رفته از دست 😔 هر کجا باشم غمت هست 😢کاش روز رفتن تو ..گریه چشمم را نمیبست 😭رفتی و دلتنگی ام در خانه تنها ماند بغض در وا شد تو رفتی و غصه  اینجا ماند 😞

سلام من هفته ششم بارداری هستم. دکتر برای هفته آینده سونو برای تشخیص و قلب جنین نوشته. من از هفته سوم بارداری درد خیلی زیادی داشتم طوری که تا صبح نمیخوابیدم در طول روز هم مرتب گریه و فریاد از درد... بعد از اون هفته پنجم دکتر شیاف پروژسترون داد الان چند روزه دردم خیلی خیلی کم شده طوری که فقط یکم پایین کمرم درد میگیره یه وقتم همونم درد نداره!! الان نگرانم سقط نشده باشه اما هیچ علائم دیگه ای مثل تب یا لکه یا خونریزی هیچی ندارم فقط دو روزه صبحها کمی تهوع دارم لطفا راهنماییم کنید خانما

ای جانم خداروشکر خدا نگهش داره واست

ممنون عزیز دلم خدا نگهدار عزیزانت باشه 

با توام ....ای رفته از دست 😔 هر کجا باشم غمت هست 😢کاش روز رفتن تو ..گریه چشمم را نمیبست 😭رفتی و دلتنگی ام در خانه تنها ماند بغض در وا شد تو رفتی و غصه  اینجا ماند 😞
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز